☆ هیچ ذهن بشری نتوانسته است “کَما هُوَ حَقُّه” وجود خدا را اثبات کند. زیرا عقلِ جزوی شایسته درک و معرفت ذات الهی نیست و قابلیت آن را ندارد. آن براهینی که ذهن گرایان در کتابهایشان آورده اند، از جمله؛ برهان علیّت و برهان نظم و غیره، همه و همه قابل مناقشه است. اگر ذهن توانسته بود به قطع و یقین وجود خدا را اثبات کند اکنون این همه ذهنِ منکر خدا وجود نداشت. ای دوست، معرفت به وجود خداوند تنها با “شهود” ممکن است. این یعنی؛ سالک شاهد می طلبد. برای همین است که ابتدای مسلمانی کلمه “شهادتین” است نه کلمه ی دیگر. نمی فرماید که بگویید؛ “اَعلَمُ اَن لا اِلهَ اِلّا الله” (می دانم که معبودی جز خدا نیست)، از ماده ی “علم” استفاده نمی کند. حتی از کلمه اقرار و اعتراف هم استفاده نمی کند و نمی گوید “اَعتَرِفُ اَن…” (اعتراف می کنم که…). بلکه می فرماید “اَشهَدُ اَن لا اِلهَ اِلّا الله” (شهادت می دهم که…)، از ماده ی “شهود” بهره می برَد. و این نکته ای در خور تأمل است. زیرا معرفت به حق تعالی، “مشاهده گر” می خواهد نه عالِم ذهنی. همواره در تحیّرم؛ آنان که “مشاهده” را ندانند و نتوانند، چگونه “شهادتین” را هر روزه بر زبان می آورند و خود را خداشناس می پندارند. آیا هنوز زمان آن نرسیده که هنر “مشاهده” را بیاموزیم؟!
(بر گرفته از درسهایی در باب مشاهده)
مسعود ریاعی