☆ رؤیابینی شهامت می خواهد. کار هر کسی نیست. مقدمات دارد. چه رؤیابینی به معنای خواب دیدن متعارف نیست، بلکه به معنای ورود آگاهانه به عوالم دیگر است. و دقیقاً از این روست که علاوه بر شجاعت، انرژی هنگفت می طلبد. زیرا سالکِ رؤیابین، به عالَمی می رود که منطقی دگر دارد و روابطش دیگر است. در رؤیا هر چیزی در هر آن دگرگون شدنی است. نه روزش روز است و نه شبش شب. عدد و معدود، رنگ و نور، بودن و نبودن، محو و اثبات، همگی در غلیان اند. گاه نگاه به پدیده ای موقعیت را تغییر می دهد. و گاه کلمه ای فضا را به محیطی دیگر بدَل می کند. چنین عالَمی برای کسی که منطق متعارفش را کنار نگذاشته، بسیار خطر آفرین است. لذا رؤیابینان پیش از هر چیز می آموزند که منطق زمینی شان را زمین بگذارند و سکوت همه جانبه را بیاموزند. ورود به عوالم رؤیا برای کسب آگاهی است. سالک آنگاه که از عالَم رؤیا، دست پر به عالَم عادی برگشت، مرحله ی دوم کار آغاز می شود. و آن ترجمه ی آنچه که دیده است به زبان معمول است. و این همان تعبیر رؤیاست. عالَم رؤیا، از مقوله توهّم نیست. آن وجهی دگر از جریان هستی است. وجهی که زمان و مکان در آن شکسته می شود. واقعیت این رؤیاها برای سالکان اگر بیش از واقعیت متعارف نباشد، بی شک کمتر نخواهد بود. آن، روی دیگر همین زندگی است. در قرآن کریم به ویژه در سوره یوسف (ع)، به رؤیاهایی اشاره شده که معبّران با فهم موشکافانه ی آنها، نحوه ی کسب آگاهی را می آموزند و می آموزانند.
مسعود ریاعی