“اللهُمَّ اَحیِنِی مِسکِینَاً وَ اَمِتنِی مِسکِینَاً وَاحشُرنِی فِی زُمرَةِ المَساکِینَ”
(خداوندا، مرا مسکین زنده کن! و مسکین بمیران! و در زمره ی مساکین محشور گردان!)
☆ “مسکین” به معنای فقیر و بیچاره نیست. معنای درماندگی نمی دهد. “مسکین” در مفهوم باطنی اش به معنای کسی است که در آنچه خداوند به او داده “ساکن” گشته و توجه از غیر بریده است. “بی خواهش” شده است. در رضایت از ربّ اش “سکنا” گزیده است. “مسکین” بودن یک مقام والا در سلوک است و هر کس را بدان راه نیست. آن که در این کیفیت متعالی زنده شود در واقع به زندگی حقیقی دست یافته، و چون در همین کیفیت موت اش حاصل شود، با روح های بزرگ همنشین گشته است. این نیایش پیامبر (ص)، یک طریقت تامه است. کلاس آموزش است. فهم آن، دریافت یک تعلیم بزرگ، و سلوک با آن، عین رستگاری است.
مسعود ریاعی