☆ در عمق قلبت معبدی بساز درونش خالی. مطلقاً خالی. هیچ چیز نباید در آن جلوه گری کند. نه تابلویی، نه اسم و رسمی، نه زینتی، نه کاشیکاری مرسومی، و نه حتی چراغ و شمعی. بی تصویر و تصوّر. یعنی نه فکری، نه خواسته ای، نه آرزوی رسیدن به جایی و چیزی… خالیِ خالی. هیچ بت و صنمی در این معبد نباشد. نه مادی و نه معنوی. چون چنین معبدی را ساختی، هر صبح و شام دقایقی به آن وارد شو، نه کلمه ای بگو و نه به اندیشه ی چیزی فرو رو. خاموشِ خاموش. و به ناگاه این تویی که حضور لطیفش را با تمام وجودت در خواهی یافت. حضوری که واقعی و همه جانبه است. این “حضور” خود حلّال مشکلات است بی قیل و قال. برای همین است که می گویم نیازی به سخن گفتن های ذهنی نیست. بدان که حضور خداوند زمانبر نیست، پس نمی گویم که بعد از سه روز یا بیست و یک روز و یا چهل روز محقق می شود! آنچه که زمانبر است، ساخت معبد است! تو معبدت را سلیمان وار بساز، او آمده است. و به یاد داشته باش که او حضور حیات بخش و آگاهش را تنها به معبدی می بخشد که خالی از غیر است. از این معبد و این حضور غفلت نکن که ریشه تمامی مشکلات بشر امروز همین است.
مسعود ریاعی