☆ نور، بدون تاریکی شناخته نمی شود. بدون تاریکی دیده نمی شود. در غیب است. برای همین خداوند، خلق را آفرید تا شناخته شود؛ “خَلَقتُ الخَلقَ لِکَی اُعرَف”. خلق، تاریکی است. مخلوق، از جنس تاریکی است و وجود حقیقی ندارد. خالق، نور است “اللهُ نور السَّماواتِ و الاَرضِ”. وجود حقیقی است. اگر مخلوقی خواهان نور است چاره ای جز هجرت نمودن بسوی خالق ندارد. از خلق به خلق رفتن، سیر در تاریکی است. در چرخه مرگ و زندگی گرفتار شدن است. از خلق به خالق رفتن، حرکت بسوی نور است. دستیابی به حیات جاودان است. در این هجرت، ابتدا باید خلق را دید و فهمید و سپس از آن عبور کرد. از معلول به علت رفت. از ظلمت به نور رفت. و این سیر “اِلَی الله” است. لکن خالق، با مخلوق است و فاصله ای نیست؛ “هُوَ مَعَکُم اَینَما کُنتُم”. درک این معیّت، درک نور است. آن که این نورِ همراه را دریافت، سیر “فی الله” اش آغاز شده است.
مسعود ریاعی