☆ در فیزیک ذرات، اصل عدم قطعیت هایزنبرگ، هم درست است و هم نیست. اگر با ذهن بشری ناظر به ذرات شوی، آن اصل صحیح به نظر می رسد چه هیچ الگوی ثابتی برای قطعیت نمی یابی. زیرا ذهن از این همه جابجایی شگفت انگیز ذراتِ هستی ساز سر در نمی آورد. اما هنگامی که در مراقبه ای بی ذهن، بسر بری، هر ذره در هر لحظه همانجایی میرود که باید برود. این یعنی هیچ شانس و تصادفی در کار نیست. در ذهن، تو ناظری جزء هستی، در مراقبه ناظری کل. آنچه از پنجره ی جزء دیده می شود، آن چیزی نیست که بی پنجره دیده می شود. مشکل اینجاست که دانش بشری بر اساس مراقبه نیست، بلکه بر اساس مشاهدات ذهنی شکل گرفته است. شاید روزی مشاهدات ذهنی با مشاهدات مراقبه گون از سر دوستی در آید و تضاد و تناقضات ذهنی اش را پشت سر گذارد. در کیمیاگری باطنی به تو یاد می دهند که از کل به کل بنگری. در حوزه ی عرفانی، از کل به کل معرفت یافتن، تفسیر حدیث “عَرَفتُ اللهَ بِالله” امیرالمؤمنین(ع) است.
مسعود ریاعی