☆ “واقعی” آن است که “وقوع” یافته است. آن را که هنوز وقوع نیافته، واقعی نمی نامند.
☆ واقعیت، تنها در “حال” معنا دارد. اتفاقات فردا، جزء واقعیات محسوب نمی شوند زیرا هنوز واقع نشده اند، همچنانکه اتفاقات دیروز، واقعیات امروز به شمار نمی روند.
☆ هر واقعیتی، زمان و مکان و شرایط خود را دارد که در همان زمان و مکان و شرایط واقعی است. چیزی که در زمان و مکان خاصش واقعی است ممکن است در زمان و مکان دیگر غیر واقعی باشد.
☆ هر عالَمی، واقعیت خود را دارد. زیرا هر لایه از آگاهی برخوردار از واقعیات خویش است. برای فهم واقعیتِ هر عالَمی، نباید یک برداشت از واقعیت را در همه ی عوالم تعمیم داد.
☆ واقعیت، بر اساس انگاره ی توست که “واقعیت” می شود. ممکن است چیزی برای کسی واقعی باشد در حالیکه همان برای دیگری غیر واقعی به نظر رسد. زیرا واقعیت بر اساس دریافت هر کس معنا می یابد. واقعیت یک مفهوم ثابت نیست که همه از آن یک برداشت واحد داشته باشند. جایگاه مشاهده کننده در فهم واقعیت، مؤثر است.
☆ واقعیات، با تغییر شعور انسان، تغییر می کنند. چه بسا چیزی که برای کسی تلخ و بد است اما همان برای دیگری خوب و سازنده است.
☆ واقعیت در فیزیک نیوتونی، واقعیتی نیست که فیزیک کوانتومی از آن سخن می گوید. در فیزیک نیوتونی اشیاء همان هستند که می بینی. در فیزیک کوانتوم اشیاء آن چیزی نیستند که می بینی. از یک منظر، یک شیء تنها در یک زمان و یک مکان میتواند وجود داشته باشد، و از منظری دیگر، یک شیء همزمان در مکانها و عوالم مختلف میتواند وجود داشته باشد.
☆ اسراری ترین نکته این است که قدرت دعا و توبه میتواند حتی اتفاقاتِ وقوع یافته را تغییر دهد. میتواند، سیئات را به حسنات تبدیل کند، حتی میتواند وقایع گذشته را ناکرده کند.
مسعود ریاعی