☆ استخاره طلب خیر کردن از خداوند بزرگ است. و خیر فراتر از خوب و بد است. خوبترین است. خیر آن نیست که ذهن محدود ما می فهمد. خیر، فهم الهی است که همواره فرادست است. پس دقت کن! در استخاره ما طالب اراده ی الهی می شویم، هر چه که باشد! نه طالب اراده ی خودمان! و این نکته ای در خور تأمل است. در این کیفیت باید تسلیم باشی. زیرا ممکن است نتیجه خلاف آن چیزی باشد که ذهن تو می اندیشید و در عین حال همان خیر باشد. برخی تصور کرده اند که استخاره بدین معناست که مثلاً این کار را بکنم یا نه، اگر انجام دهم فلان چیز نصیبم می شود یا نمی شود! چنین معنایی در قلمرو پیشگویی است نه استخاره! و استخاره پیشگویی نیست. استخاره به فراتر از خوب و بد رفتن است. در این فراتر رفتن حتی ممکن است چیزی را از دست بدهی، و همان خیر است! این یعنی نبودش بهتر از بودش است. سالکی که به فطرت الهی خویش رسیده است، همواره با قلبش در حال استخاره است. و این استخاره خودانگیخته انجام می شود نه با ذهن. چنین کسی بدنبال تصاحب و تملّک چیزی نیست. بلکه در طلب جاری شدن اراده ی الهی است. پس در هر کاری که وارد می شود همان را تقدیم خدا می کند و در حسرت خوب و بدش فرو نمی رود. در دعای ۳۳ امام سجاد ع در صحیفه نیز همین معنای استخاره قلبی مد نظر است نه استخاره با اشیاء و وسایل. زیرا حقیقت استخاره همین است. وقتی قرآن می فرماید: “او با شماست هر جا که باشید”، وقتی می فرماید: “خداوند بین آدمی و قلبش حایل است”، جز از عمق وجودت از چه کسی یا چه چیزی می خواهی طلب خیر کنی؟! ای دوست، آنچه که امروزه به عنوان استخاره معروف شده از حقیقت آن دور افتاده است. حتی گاه چهره یک منفعت طلبی دنیوی به خود گرفته است. چنین مفهومی از استخاره از کیفیت تسلیم خارج گشته و هر آنچه از کیفیت تسلیم خارج شود، الهی نیست و یک سالک هرگز بدین وادی های دنیوی ورود نمی کند. او با طلب خیر از ربّ اش که با اوست، کارش را انجام می دهد و هرگز بدنبال نتیجه نیست. آن نتیجه خود می آید، و همان خیر است، هر چه که باشد.
مسعود ریاعی