برخی توحید را “می گویند”، حرفش را می زنند و لساناً به آن اقرار می کنند. این توحید عوام است. برخی توحید را “می دانند” و بر آن استدلال می کنند و این توحید اهل دانش است. اما قلیلی اند که توحید را “می بینند”. توحید برای اینان یک حرف، یا یک استدلال نیست. جوهره ی حیات است. اصل هستی است. اینان در مقام “مشاهده” سکنا گزیده اند. جز یگانگی نمی بینند و جز به یگانگی نمی روند. اینان اند که شهادت شان به یگانگی، درست و تمام است. آن دو دیگر، یکی “می گوید” که خدا یکی است، و یکی “می داند” که خدا یکی است. اما آن سوم، “شهادت می دهد” که خدا یکی است. و شهادت پذیرفته نیست مگر آنکه “مشاهده” کرده باشد.
مسعود ریاعی