⊙ وقتی چیزی از چیزی نمیدانی، چیزی نگو.
⊙ وقتی چیزی میدانی، آن را طوری نگو که انگار همه چیز را می دانی.
⊙ وقتی خیلی چیزها می دانی، لزومی ندارد همه چیز را بگویی.
⊙ هر چیزی را سر جایش بگو، و بر سر جایش بگذار، زیرا چیزها بر سر جایشان مؤثر و کارآمد می شوند.
⊙ با جابجایی چیزها، مفاهیم تغییر می یابند و جریان انرژی دگرگون می شود. فهم حکیمانه ی این نکته تسخیر چیزها را بدنبال دارد.
⊙ چیزها، چیزها را می پوشانند و در حجاب می برند. برای پی بردن به چیزهای پنهان، چیزهای نمادین را بشناس.
⊙ اینطور نیست که فقط چیزهای بزرگ، باعث اتفاقات بزرگند. گاه چیزهای کوچک و محاسبه نشده، چیزهای بزرگ را متزلزل نموده، فرو می ریزند.
⊙ هر چیز آثار خود را دارد و چون با چیزهای دیگر، همسو و هماهنگ شود، خود یک چیز بزرگ است.
⊙ اگر چیزی باعث بیماری است، راه علاج از بین بردن آثار آن نیست. بهبودی آنگاه حاصل می شود که چیزی که علت آن است شناخته و ریشه کن شود.
⊙ جلو برخورد و تصادم همه ی چیزها را نمی توان گرفت. آنها برخورد می کنند، می شکنند، تغییر می یابند و به چیز دیگری تبدیل می شوند. چیزها در خدمت چیزهای دیگرند. تغییر چیز را باید پذیرفت و از آن درس گرفت.
⊙ چیز ثابتی وجود ندارد، هر چیزی جریان خود را دارد. و در عین حال با جریان کل، همراه است.
⊙ اگر چیزی، چیزی را در خود حل نمود، آن را از بین برده است اما نابود نکرده است. “در بین نبودن” با “نابودی” دو چیز متفاوت است. ممکن است چیزی به ظاهر در میان نباشد، اما بدان معنی نیست که نابود شده است.
⊙ در فاصله ی میان چیزها، چیزهای دیگری است که دیده نمی شوند. آن چیزها و این چیزها، با هم جهان را تشکیل داده اند.
مسعود ریاعی