☆ عالَمی است مماس با این عالَم و چنان نزدیک که شاید بتوان گفت بنوعی در انطباق با هم بسر می برَند. به تمثیل اگر تکه پارچه ی توری بسیار ظریفی را تصور کنی، یک سوی تور این جهان دنیا نام گرفته قرار دارد و پشت تور، جهان آخرت. هر کدام از ما از طریق سوراخ های تور به آنسوی دیگر متصل هستیم. وقتی مرگ عارض می شود، از درون مکیده شده به آنسو می رویم. آنچنان که در روایات بزرگان آمده، آخرت، معکوس دنیاست و دنیا به عکس آخرت بنا شده است. یعنی اگر ریشه ی درختان دنیا در پایین و شاخه ها و میوه هایش در بالاست، در آخرت، این ریشه هایند که در بالا قرار گرفته و برگها و میوه هایند که در دسترس اند. و دقیقاً از این روست که گفته اند آن که در اینجا با رنج و سختی دست و پنجه نرم کرده باشد در آن سرا در راحتی و آسایش و نعمت است، به عبارتی ندار اینجا، دارای آنجاست، و سرور اینجا، خوار آنجا. زیرا معکوس بودن نمادها و معانی، کمیات و کیفیات مابین این دو عالَم را دیده اند. اینجا و آنجا، یک کلیت واحد از دو منظر مختلف است. و این نکته را در داستان موسی(ع) و خضر(ع) در قرآن به وضوح میتوان مشاهده کرد. آخرت، هم اکنون هست و همینجاست. منتها کسانی میتوانند آن را دریابند که “موت” شان حاصل شده باشد. یعنی از آگاهیِ ذهنی کَنده، و به آگاهی فراذهنی متصل شده باشند. سالکان واصِل، با توقف ذهن، و ورود به حوزه ی بیخودی، موت اختیاری حاصل می کنند و به آخرت وارد می آیند. و این عبور از درون خودشان به انجام می رسد، به عبارتی کرمچاله ی واقعی گذر، در باطن خودشان نهفته است. حال به چند روایت زیر دقت کن:
امام زین العابدین(ع):
⊙ دنیا خواب است و آخرت، بیداری، و ما میان آن دو، در خواب های آشفته ایم!
تنبیه الخواطر ج ۲ ص ۲۴
امام علی(ع):
⊙ احوال دنیا، تابع اتفاق است، و احوال آخرت، تابع شایستگی است!
غرر الحکم ج ۲ ص ۱۱۶
امام علی(ع):
⊙ دنیا در دل آخرت است و آخرت، محیط بر دنیاست … دنیا نمادِ آخرت است و آخرت، نماد دنیاست. نه دنیا، خودِ آخرت است و نه آخرت، دنیاست. هر گاه روح از بدن جدا شود، هر یک از آن دو، به آن جایی که از آن بر آمده اند و آفریده شده اند، باز می گردند. بهشت و دوزخ نیز هم در دنیا موجودند و هم در آخرت. چه بنده هر گاه بمیرد، به خانه ای در زمین می رود که یا باغی از بهشت است و یا سرزمینی از سرزمین های دوزخ! و روحش نیز به یکی از دو سرای می رود؛ یا به سرای ماندگاری که در آن نمی میرد و یا به سرای عذاب دردناک که در آن نیز نمی میرد!
ارشاد القلوب ص ۳۰۹
مسعود ریاعی