جریان هستی زمانی درک می شود که تو ساکن باشی. هر چه ذهنت بیشتر در هیجان و اضطراب باشد، به همان نسبت درک و دریافت کمتری از آنچه در هستی می گذرد، خواهی داشت. ذرّه ای که مرتب به دور خود می چرخد و پایین و بالا می رود هیچ تصویر درستی از جریان رودخانه نخواهد داشت. وقتی هستی در حرکت است، تو “ساکن” باش، “مسکین” باش، در زمره ی “مساکین” در آی. تو با این کار در “حال” قرار می گیری. در زمان و مکان درست مستقر می شوی. چنین آرامشی به معنای دریافت “سکینه ی الهی” است. این همان کیفیتی است که سالک را در “معرفت خاموش” قرار می دهد و از حیات و آگاهی های شگفت برخوردارش می کند. و این بالاترین و زنده ترین نوع معرفت است. آن سالکی که در چنین مرکزیتی آرام و قرار گیرد، مظهر آگاهی های زنده و جاری شده است.
مسعود ریاعی