روزی کسی نالان و محزون مرا گفت؛ عمری بدنبال معنویت دویده ام، به هر جایی برای یافتن حقیقت سرَک کشیده ام، هر شیوه ای را که توانستم امتحان کردم، اما به هیچ جایی نرسیده ام … به او گفتم؛ پس خوشا بحالت که رسیده ای! زیرا از اول هم جایی نبوده که به آن برسی! کدام جا؟! تنها جای حقیقی خود تویی که در آن قرار داری! که هستی! حمد خدا را که حسابی تو را به دور دنیا چرخانده، تا بالآخره روزی به خودیت خودت برسی! به فطرتت نائل شوی! و این خود بزرگترین موفقیت است! محکم بگیرش و از دستش مده! زندگی تویی، آن کار بزرگ، آن حقیقت غایی که بدنبالش هستی، حیات خود توست! پس سلام بر تو، که دانستی در آن بیرون جایی برای رسیدن نیست و همه ی جاها بازی است. سلام بر تو، که بر آفاق، فایق آمدی و به اَنفُس رسیده ای، و “سلام بر تو، روزی که زندگی می کنی، روزی که میمیری و روزی که زنده برانگیخته خواهی شد!”
مسعود ریاعی