وقتی شجاعانه دل از هر جا و هر چیز بَر کَنی و ذهنت را از آنها خالی کنی، وقتی رهایشان کنی و بر فرد بودن خودت سلام دهی، تازه خدا را یافته ای. تازه خدا می آید. تا وقتی هنوز امیدت به این و آن است و پشتت به دیگران گرم است و چشمت به این چیز و آن چیز دوخته شده است، خداشناسی ات فقط یک طرفند روانی است و اصالت ندارد. آن کس که آگاهانه صفر شود، آن کس که روان خود را از داشتن ها و نداشتن ها خلاص کند، آن کس که تمامیّت فقر را بفهمد، بی شبهه خدا نزد اوست. “مَعَ الله” محقق شده است. و او دیگر صفر نیست، همه چیز است. چنین کسی تبدیل به کل هستی شده است. عجب حکیمانه است حدیث “اِذا تَمَّ الفَقرُ فَهُوَ اللهُ”! (وقتی فقر به کمال رسد، پس آن خداست!)
مسعود ریاعی