“خدمتگزار خداوند” بودن، یک مقام است، “دوستی خداوند” یک مقام و مرحله ی دیگر است. اینها هر کدام بر خوردار از دو کیفیت وجودی متفاوت اند. اساسی ترین فرق شان این است که خدمتگزار در فرمانی که می برَد، نمی داند که مولایش چه اندیشه و هدفی را قصد نموده است. او فقط بی عیب و نقص کارش را به انجام می رساند. اما در کیفیت دوستی غالباً اینگونه نیست، زیرا دوست کسی است که از سرّ دوست با خبر است. دوستی، مرتبه ای والاست که هر کسی را بدان راه نیست. اینان از امتحانات عدیده گذشته اند، خالص و ناب شده اند و ذرّه ای نفسانیت در وجودشان نیست. اینان کسانی اند که در خویش مرده اند و در محبوب زنده شده اند. خدمتگزاری به خداوند، به دوستی با او منجر می شود. و دوستان، خدمتگزاران آگاه می گردند.
مسعود ریاعی