دانستگی های تو، محفوظات تو، آرا و نظریات تو، خوانده ها و شنیده های تو، همه و همه سدی بزرگ بر جریان زنده ی حیات بسته اند. تو با آنچه در سر پرورانده ای زندگی می کنی، نه با آنچه که هست. تو فکر خود را می بینی، نه زندگی را. سالک آنگاه که خود را از اسارت برداشت ها و توصیفات رها کند، تازه سالک شده است، سد را شکسته و جریان زندگی اش را جاری کرده است.
مسعود ریاعی