⊙ نوری است بارق که بر مبتدیان وارد می شود و می درخشد و مثل لَمَعانی تابناک و لذت بخش است.
⊙ نوری است که بر غیر مبتدیان وارد می گردد که بارقه اش بیشتر از نور نخست بوده، و بسیار به آذرخش می مانَد، جز اینکه هولناک بوده و با صوتی همراه است بسان آواز تندر.
⊙ نوری است وارد و لذت بخش که به ریزش آب داغ بر سر می مانَد.
⊙ نوری است ثابت و دیرپا که پر قهر است و با بیهوشی دِماغی همراه است.
⊙ نوری است بسیار فرح بخش که برق را می مانَد. بِهجَت و سروری لطیف و شیرین با آن همراه است و با نیروی محبت و عشق حرکت می کند.
⊙ نوری است سوزان که از قوّه ای قریب به حرکت در می آید و گاهی از سماع طبل ها و بوق ها و کرناها هول انگیزتر است، و برای مبتدیان حاصل می شود، یا به سبب تفکر و تخیلی که عزت آفرین است، رخ می دهد.
⊙ نوری است لامع از ربودگی عظیم و مستغرق لذت که از خورشید ظاهرتر است.
⊙ نوری است برّاق و بسیار لذت بخش و دیرپا که خیال می شود بسته به جایی است.
⊙ نوری است سانح به شکل توده ای مثالی که درخشان می نماید، گویی کسی موی سر را به چنگ دارد و سخت سالک را می کشد و حالی لذت بخش به او می دهد.
⊙ توده ای نوری است که به نظر می رسد در دِماغ(مغز) برپاست.
⊙ نوری است که از نفس بر همه ی روح نفسانی مُشرِق است. بر بدن می نماید و نزدیک است که روح همه ی بدن را به صورتی نوری فرا گیرد و آن نوری است لذت بخش.
⊙ نوری است که آغاز شب با نمازها است و با شروعش انسان خیال می کند همه چیز منهدم شده است.
⊙ نوری است سانح و رباینده ی نفس که بنظر معلّق صِرف می رسد و از اینجا تَجرّد خود را مشاهده می کند. هر چند قبلاً از آن علم و آکاهی نداشته است.
⊙ نوری است که سنگینی آن فوق طاقتت به خیال می رسد.
⊙ نوری است که تحرّک بدن را همراه دارد تا جایی که نزدیک است مفاصل از هم بگسلد.
[بر احوال خویش بنگر و ببین که تا کنون کدامیک از این انوار را تجربه کرده ای!]