مرگ دارای قداست و عظمتی فوق العاده است. یک سالک قدر مرگ را می داند و همواره سپاسگزار اوست. آنگاه که در گذشته ی حماقت آمیز خود می میرد، سپاسگزار مرگ است. آنگاه که عادات و شرطی شدگی هایش می میرند، سپاسگزار مرگ است. آنگاه که آرزوهای واهی و امید بستن هایش به این و آن، می میرند، سپاسگزار مرگ است. آنگاه که روح زایی محقق می شود و تولدی جدید می یابد، سپاسگزار مرگ است. و آنگاه که پاک و خُلَّص به خویشتن الهی خویش نائل می شود، باز سپاسگزار مرگ است. یک سالک فرهیخته، رفیق “مُمیت” است و هر آن با او حال می کند.
مسعود ریاعی