خدا را نیروهایی است مستقل و توانا که عضو هیچ دین و تشکیلاتی نیستند. اینان صرفاً تحت امر خود خدایند و تنها به خدا پاسخگویند. “یَفعَلُونَ ما یُؤمَرُونَ” اند. ماموریت شان از سوی خداوند تعیین می گردد، و تنها فرمان او را عامل اند. جایگاهشان فراتر از عوالم هفتگانه است. اَقرَبُ المُقَرَّبین اند. با آنکه بالا و والایند لکن برای انجام ماموریت های الهی شان، براحتی از همه ی عوالم گذر می کنند، به همه ی ادیان سر می زنند و همه ی قلمروها را زیر نظر دارند. مهمانانی که بر ابراهیم(ع) وارد شدند، از این نیروهای خاص بودند. کارشان، کارستان است. نیروهای غالب اند. “مُهَیمَنه” به همین معناست. هر جا بروند موفق اند، شکست در ماموریت شان معنا ندارد. حتی اگر قرار باشد شهری مثل شهر لوط را زیرو رو کنند، و یا سونامی های بزرگ براه اندازند، برایشان کاری ساده و پیش پا افتاده است. هم تخریب شان، عالی است و هم آباد کردنشان. اسحاق(ع) را همینها به ساره ی سالخورده، همسر ابراهیم(ع) بشارت دادند. توانمندند و بسیاری از ناممکن ها، برایش ممکن و شدنی است. در خفا کار می کنند و اگر خود نخواهند، حتی پادشاهان اقالیم هفتگانه نیز آنها را نخواهند شناخت. همچنانکه ابراهیم(ع) نشناخت. در پایان هر دوره، ماموریت هایشان، بیشتر، سریعتر و شدیدتر می شود. زیرا معبر گذر به مرحله ی بعدی حیات را اینان می گشایند. “عالِیَها سافِلَها” کار خودشان است. خوب می دانند که چگونه “خافِضَةٌ رافِعَةٌ” ایجاد کنند و هر جماعتی را به همانسو، سوق دهند که لیاقتش را دارد.
مسعود ریاعی