برخی می گویند؛ اول “وَجد” است و بعد “عشق”. زیرا تا چیزی را نیابی و نبینی، چگونه عاشق شوی؟! و برخی می گویند؛ اول عشق است. عشق چون سرّی از اسرار تو را فرا می گیرد و به ناگاه به آتش می کشد تا طلب معشوق کنی و بیابی! از من می پرسی، هر دو درست است و در عین حال هیچکدام. وجد و عشق، یکی اند. واحدند. وجد بی عشق نیست و عشق بی وجد. این منظر ذهن من و تو است که تقدّم و تأخّر پرور است. بدان انتهای کار، یگانگی است. “وَ اَنَ اِلَی رَبِّکَ المُنتَهَی”
مسعود ریاعی