سالکی که سلوکش بسوی خداست، سالکی است که جز نیل به حقیقت محض او را آرام نمی کند. چنین سالکی از همه ی عوالم گذر می کند و هیچ سرزمینی رؤیایی نباید او را به بند خویش کشد. اما با این وجود سالکانی هستند که در برخی از عوالم لطیف و مسحورکننده به دام می افتند. و البته بر خلاف تصور بسیاری این به دام افتادن ها به زور نیست بلکه به میل خودشان اتفاق می افتد. بگذار واضح تر و ملموس تر بگویم؛ اگر کسی در همین دنیا به دام شهوت، قدرت و ثروت اندوزی بیفتد، آیا کسی با زور آنها را در این کیفیت ها نگاه می دارد؟! اینطور نیست، بلکه این جذابیت های ظاهری خود شهوت و قدرت و ثروت است که او را در این فضاهای برزخی پاگیر می کند. به تعبیری آن که در دنیا به دام می افتد، این دنیادوستی خودش است که او را به دام انداخته است نه چیز دیگر. سالکان نیز در هر عالَم رؤیاگونه و لطیفی که به دام افتند، این بند و دام، ریشه در هواخواهی و میل خودشان دارد. زیرا جهان ارواح طوری تنظیم شده است که تنها بر اساس میل کار می کند، نه زور. لذا سردمداران هر عالَمی برای آنکه ارواح را در عالَم خودشان متوقف کنند، به واقع میل شان را به توقف در آن عالَم بر می انگیزانند. پس وعده های برخورداری می دهند، آرامانگرایی به راه می اندازند، مدینه فاضله های رؤیایی نشان می دهند، امتیازهای صوری می دهند، و هزار طرفند و حیله ی دیگر به پا می کنند. بسیاری از ارواح اینگونه در عوالم موجودات غیر ارگانیک به دام می افتند. یک سالک حق، حتی نباید در عالَم بسیار لطیف فرشتگان به دام افتد. پس گذر کردن را خوب می آموزد. زیرا او نیک می داند که تنها از آنِ خداست پس جز به “مطلق” به چیزی و جایی راضی نمی شود. چنین کیفیتی نهایت حریّت و آزادگی روح است.
مسعود ریاعی