ما به عنوان ارواح، به زمین نیامده ایم تا نگران خود باشیم. اصلاً نیامده ایم تا نگران باشیم. آنکه ما را به زمین گسیل کرده، خود محاسبه ی همه چیز را کرده است. جریان رُبُوبی هر کدام از ما را مشخص کرده است. مسیر رشدمان را به نیکی بر فطرت مان نهاده است و خود مراقب و محافظی تمام عیار است. ما آمده ایم تا آگاهی خود را از ماجراهای زندگی برگیریم و به خانه حقیقی مان دست پُر باز گردیم. حکایت ارواح در زمین، حکایت شعاع نور در ظلمت است. این یک گذر هیجان انگیز و رشد دهنده است. غصه ی چیزی را نخور. نگران نباش. نگرانی بیماری ذهنی است. آن که تسلیم است نگران نیست، نمی تواند باشد. با جریان زنده ی حیات هماهنگ باش، عشق بورز و مهربان باش، آنگاه خواهی دید که این مرحله از گذر به بهترین وجه طی شده است.
مسعود ریاعی