برخی روز و شب، غصه می خورند و خود را زجر می دهند که گناه کرده ام! خوب اگر گناه هم کرده باشی که راهش خودزجری نیست. توبه را برای همین گذاشته اند تا روح و روانت از برزخ فشار و اندوه راحت شود. خودزجری حماقت است. از زندگی افتادن است. کی خدا راضی به خودزجری توست. یک انسان فهیم حتی اگر خطایی کرده باشد، تاوانش را می دهد، هر چه که باشد، آنگاه خود را رها می کند. حتی اگر تاوانش در ید قدرتش نباشد، خوب می داند که در ید قدرت خدا هست. یک سالک وقتی به اعتراف در پیشگاه خداوند حاضر می شود، دعایش اینگونه است که؛ “ای خدای بخشنده و مهربان، به خطاکاریم معترفم، به گناهانم اذعان دارم، و قصد فرار از پرداخت تاوان هیچکدام را هم ندارم، من از آنِ تواَم، در اختیار تواَم، بنده ی ضعیف تواَم، هر آنچه خواهی کن، هر آنچه از خیر دارم به هر آنکه خواهی بخش، تو بهترین تصفیه کنندگانی، بهترین حسابرسانی، ای لطیف! ای کریم! ای مهربانترین مهربانان!”
تو با خداوند بزرگ اینگونه سخن بگو، به کسری از ثانیه راحت می شوی. مشکل اینجاست که تو نمی خواهی تاوان چیزی را پرداخت کنی، اهل تسویه حساب با هستی، نیستی! می خواهی بی آنکه چیزی را از دست بدهی، رستگاری را مفت به دست آوری، و این ناممکن است. آنگاه که با تمام وجود حاضر به پرداخت شوی، وقتی که جانت را، تمام وجودت را در پیشگاه خداوند در کف دستت بگذاری، شک نکن که توبه ات پذیرفته است. تو با این کار هوشمندی خود را به کائنات اعلام کرده ای، و خود را به عنوان یک نیروی قابل اعتماد به هستی شناسانده ای. امتحان کن، و از برکاتش بهره مند شو. این نکته را که گفتم جایگزین خودزجری کن، خواهی دید که از رنج و فشار رهیده ای.
مسعود ریاعی