هستی با “رحمت”، زنده و سر پاست. رحمت را که از آن بگیری فرو می ریزد. رحمت، چیزی اضافی و عَرَضی نیست، اصل است. ذات تو و ذات هستی است. سالکان حق، مظاهر رحمت رب العالمین بر روی زمین اند. رحمت، حال عارف و معراج قلب اوست. چه مرجع او که خداوند است، خود “ارحم الراحمین” است.
و پیامبر (ص) فرمود:
“الرّاحِمُونَ یَرحَمُهُمُ الرَّحمنُ، اِرحَمُوا مَن فِی الاَرضِ یَرحَمکُم مَن فِی السَّماءِ”
(رحم کنندگان را خدای رحمن، مورد رحم قرار می دهد. پس به آنانکه در زمین اند، رحمت کنید تا مورد رحمت آن که در آسمان است واقع شوید!)
فهم چنین نکته ای، اساس زندگی سالکانه است. چنین کسی هر دم با هستی مراوده ای عاشقانه و آگاهانه دارد. چه رحمت زیربنای وجود اوست. نَفَس اوست. نور نگاه اوست. برکت دست او، و کلمه ی زبان اوست. یک مسلمانِ تسلیم شده به ارحم الراحمین، جز این نمی تواند باشد. او اهل رحمت است. و این حقیقت و مغز پیام “بسم الله الرحمن الرحیم” است.
مسعود ریاعی