photo_2017-09-24_09-26-33photo_2017-09-24_09-26-33photo_2017-09-24_09-26-33photo_2017-09-24_09-26-33
    • مقالات
    • نکات قرآنی
    • ترجمه صوتی و تصویری قرآن
    • نکات قرآنی صوتی
    • مقالات صوتی
    • مطالب گونه گون
    • تماس با ما
    0

    $0.00

      توفیق داشتن
      آوریل 23, 2017
      “ظاهرِ محدود، عمقِ ناپیدا”
      آوریل 23, 2017

      صعود یا نزول

      آوریل 23, 2017

      بطور کلی دو نظریه ی متضاد، در باره ی سیر بشر از آغاز خلقتش تا عاقبت و نهایت کارش وجود دارد. یک نظریه برای بشر سیری صعودی و تکاملی قائل است و نظریه دیگر آن است که به سیر نزولی و قهقرایی معتقد است. نظریه اول می گوید که بشر، دوره به دوره به کمال می رود، استعدادها و قابلیت هایش شکوفا گشته و به فعلیت می رسند. و شاهدشان نیز غالباً اختراعات و اکتشافات و پیشرفت های علمی و تکنولوژیکی است. اما نظریه دوم بر این اعتقاد است که بشر از عصر طلایی و آغازین خویش دور افتاده و دوره به دوره به اضمحلال و تاریکی بیشتر فرو می رود. برخی هوادار این نظریه اند و برخی هوادار دیگری. و هر کدام دلائل و توجیهات خود را می آورند. این دو نظریه مطلق گراست، و از آنجا که دیر زمانی است مطلق اندیشی را به دور انداخته ام، هیچکدام برایم قابل باور نیست چه هر کدام از وجهی، خلاف واقعیتی است که مشاهده می کنم. نظریه اول، یعنی آنکه بشر را رو به کمال می داند و قائل به سیر صعودی اوست، بیشتر شبیه یک خیال خام است تا یک نظریه واقع گرا! زیرا جهانی که در آن به سر می بریم مملو از حماقت و رنج و بیماری های ذهنی و نفسانی است. نامردمی، هوا پرستی، جهالت، طمع، حسد، قدرت طلبی، فزون خواهی، موج میزند. جنایت، تجاوز، ویرانگری، تخریب و کشت و کشتار، اتفاقات عادی و معمول گشته و دیگر حتی برای بسیاری تعجب برانگیز هم نیست! نه، این بشر رو به کمال نیست! چنین نظریه ای خلاف مشاهده است! آری تکنولوژی اش مدرن شده، اما نفسانیّت اش وحشی تر و فاسدتر و مخرّب تر از هر برهه ی دیگری از تاریخ است… نظریه ی دوم نیز که نگاهش رو به عقب است و دوران اولیه را عصر طلایی می انگارد و دل به آن خوش داشته، آن نیز نگاهش آرمانگرایانه، و در عین حال نسبت به آنچه پیش روست، تلخ و سیاه و خالی از انسان رُشدیافته است. این نیز مطلق اندیشیِ نادرستی است. زیرا در همین وا نفسای روزگار، در همین دوران تلخ و سخت، روح های وارسته و فرهیخته ای به ظهور رسیده اند که چون نگینی بر تاج آدمیّت می درخشند. سالکانی آگاه، هستی شناس و با حقیقت که چون گل های زیبای نیلوفر، از دل همین مرداب دوران برون زده اند. اینان ثمره ی ناب هستی اند و با آنکه تعدادشان اندک است، هر یکی شان چون ملتی است. و اینان همان “مُخلَصینَ” اند. به اشراق رسیدگانی که مجرای حق اند. و با آنکه قلیل اند،”و قَلِیلٌ مِنَ الآخِرِینَ”، مملو از دانه های زندگی اند. پر از عشق و خالی از نفرت اند. قلیلی که واژه ی “وحدت” برایشان، نه شعاری فریبکارانه، که حقیقت قلب شان است. ساختار وجودشان است، “و لِذلِکَ خَلَقَهُم”( چه خداوند، برای همین خلقشان کرده است). قلیلی که بیدار و زنده اند، زیرا جز خدای زنده را بنده نیستند. و هم اینانند که پیامبر(ص) در باره شان فرمود؛ وه که چه مشتاق دیدار ایشانم!.. پس از این منظر، “واقعه”ی پیشِ رو، هم صعود دارد هم هبوط. چه هم “خافضه” است و هم “رافعه”.

      Share
      4

      Related posts

      مارس 21, 2023

      “فقط دیدن”


      Read more
      مارس 21, 2023

      “انسان واقعی”


      Read more
      مارس 21, 2023

      “تناسخ‌های اخلاقی”


      Read more

      جستجو

      ✕

      آخرین مطالب

      • “فقط دیدن”
      • نکات قرآنی 759
      • “انسان واقعی”
      • “یک تمرین مجرَّب در مراقبه”
      • “ضربهٔ رحمت”

      دسته‌ها

      بایگانی

      2016@ All rights reserved for www.masoudriaei.com
        0

        $0.00

          ✕

          ورود

          گذرواژه خود را فراموش کرده اید؟