… آنگاه که دوست داشتن آغاز کنی، از همان لحظه به عالَم لطیف وارد گشتهای. جواز ورود به چهارمین ناحیه از روح، محبت به مخلوقات خداست … هنگامی که به چشمۀ محبت دست یابی، و نهرش را بگشایی، فرو دست را حیات بخشیدهای. هر چه از این چشمه ببخشی، آبش فزونتر میشود. این راز ماندگاری «برکت» است. برکت محبوس کردنی نیست زیرا در ذات خود، فزونی و فراگیری را نهفته دارد. برکت، وجودی الهی است که زمین ما بیآن، خشک و بایر میشود. برکت، نیرویی شگفت است، وجودی زنده است که چون به چیزی برخورَد، زندهاش می کند و بر آن میافزاید. برکت، شخص را مبارک کرده و حیاتش را در هر قلمرویی توسعه میبخشد. برکت، کیمیاگری می کند و هر دم مس تو را طلا خواهد کرد. برکت فقط ویژه مال نیست بلکه در همه وجوه کارآمد است. آن گاه که گوش تو برکت یابد، تو شنوا به حق میشوی. آن گاه که چشمانت برکت یابند بصیرت مییابی. قوای مدرکه تو با برکت، اقتدار مییابند…
برکت در دست صاحبان برکت است. در دست ابراهیم (ع)است. در دست یعقوب (ع)است. در دست موسی (ع) و عيسي (ع)، و در دستان محمد (ص) است. برکت در دست معلمین الهی است. در دست کسی است که خدا با اوست و او با خداست. و در یک کلام، برکت، خود انسان کامل است و از وجود او جاری است.
برکت در عالَم «محبت» به وفور یافت شدنی است. آن را در این عالَم بدست آر. اگر روزی با “برکت” روبهرو شدی و از آن برخوردار گشتی، آن را حبس نکن. شیر آن را باز بگذار تا به اهلش برسد. برکت، نیروی فزاینده حیات است و نباید از حرکت باز ایستد … در طول تاریخ بسیاری به دنبال برکت بودهاند. چه سفرها که نکردند، چه خطرها که به جان نخریدند و چه سرمایهها که ز کف نداند. زیرا میدانستند که برکت، نیرویی شگفت و اعجاب برانگیز است. ارزشی است که چیزی هم سنگ آن نیست. و آنها میدانستند که چیزی واقعی است و وجود دارد، مفهومی انتزاعی نیست، پس عمر خویش را در جستجویش سپری کردند، غافل از اینکه چشمه ی “برکت”، در “عالَم محبت” نهفته است …
بر گرفته از کتاب “هفت عمق آگاهی”
مسعود ریاعی