photo_2017-09-24_09-26-33photo_2017-09-24_09-26-33photo_2017-09-24_09-26-33photo_2017-09-24_09-26-33
    • مقالات
    • نکات قرآنی
    • ترجمه صوتی و تصویری قرآن
    • نکات قرآنی صوتی
    • مقالات صوتی
    • مطالب گونه گون
    • تماس با ما
    0

    $0.00

      محبت
      فوریه 18, 2017
      نظمِ خودانگیخته
      مارس 10, 2017

      نکاتی در باره فُتُوَّت

      فوریه 27, 2017

      ∗ ابراهیم (ع) که در طلب خدای یکتا، جاذبه های این دنیا را رها کرد، هم از دیدگاه اسلام و هم از دیدگاه یهودیت و مسیحیت، پدر جوانمردی (ابوالفتیان) محسوب می شود.

      ∗ گویند؛ ابراهیم (ع)، اهل جوانمردی را بر کِشتی طریقت نشاند و کشتی را در دریای کامل حقیقت براند و آن را در جزیره ی “فُتُوَّت” به ساحل آورد. آن جماعت در آن کیفیت ماَوا گزیدند و از آن پس به اهل فُتُوَّت مشهور شدند.

      ∗ پیامبر اسلام (ص) از طریق “نور محمدی”، حقیقت و قدرت “فُتُوَّت” را دریافت کرد و آن را به علی(ع) انتقال داد که از آن به بعد در اسلام، هم برای اهل تسنن و هم برای اهل تشیع، سرچشمه ی مطلق فُتُوَّت شد. و هم اوست(ص) که فرمود؛ “جوانمردی شرفی است که اهل شجاعت و سخاوت بدو مشرَّف می شوند”.

      ∗ فُتُوَّت، با فطرت در ارتباط تنگاتنگ است. فُتُوَّت حالتی را در نفس به وجود می آورد که در آن حالت، روح فطرت می تواند به جای اینکه در حالت بالقوه باشد، بر تاریکی این جهان غلبه کند و بر سرشت حاصل از هبوط فائق آید.

      ∗ بزرگترین نبرد اهل فُتُوّت، تلاش و مبارزه برای امکان غلبه ی مجدد بر سرشت هبوط کرده با توسل به نور فطرت است. جوانمردی در بالاترین مرتبه، طریقی است که به وسیله ی آن ما به خود آمده و از فطرت ازلی خود، آگاهی کامل می یابیم.

      ∗ در فُتُوّت، کلمات کلیدی، معنای حقیقی خود را باز می یابند؛
      توبه: باز گشت به خویشتن خویش، به خود حقیقی
      سخا: کرامت و بخشندگی بدون چشمداشت، عمل کردن و گذشتن
      تواضع: نفس را مطیع خِرَد کردن در وقت اقدام
      امن: برخوردار بودن از اطمینان درونی و آرامش ذهن
      صدق: وحدت ظاهر و باطن
      هدایت: نائل شدن به مقام مشاهده و استقامت در صراط مستقیم
      نصیحت: ظهور نور حقیقت و مظهر تعادل درونی
      وفا: پایبندی به کلام خود. و از همه بالاتر وفاداری به عهد اَلَست

      ∗ بارزترین شاخصه ی جوانمردی آن است که هنگام “نعمت”، تو نیازمندان را بر خود ترجیح دهی. و هنگام “نقمت”، رنج را آگاهانه بر خود بخری تا دیگران به راحتی در راه رشد خود جاری شوند. اگر روح تو به چنین کیفیتی نائل گردد، تو یک جوانمرد واقعی گشته ای، و بدون شک به حیات طیّبه و جاوید دست یافته ای. زیرا چنین کاری فقط از الهیون بر می آید.

      ∗ فضیلت ها، در بطن فُتُوَّت قرار دارند، زیرا فُتُوَّت به تنهایی می تواند نفس را دگرگون کند و جهش باطنی را به سوی خیر و زیبایی محقق نماید. فُتُوَّت، جدا از فضایل نیست، فضایل نیز جدا از فُتُوّت نمی باشند.

      ∗ این کلامی را که امام حسین(ع) در کربلا فریاد می کند؛” اگر دین ندارید، آزادمرد باشید”، نشانگر آن است که ایشان خود از بزرگان اهل فُتُوَّت اند. زیرا چنین جمله ای که جهانی از معرفت در خود دارد، جز از زبان اهل فُتُوّت خارج شدنی نیست. این بدان معناست که فُتُوّت، جهانی است، در انحصار هیچ دین و مذهب خاصی نیست. یک زبان بین المللی است و منطبق بر فطرت جهانیان است.

      ∗ یکی از افتخارات دوران جوانی پیامبر اسلام(ص) قبل از بعثت، عضویت ایشان در پیمان جوانمردان قریش بود. این پیمان که به “حِلفُ الفُضول” معروف است به واقع پیمانی بود که “جوانمردان” بر طبق آن خود را ملزم می دانستند که از حقوق مظلومان و دادخواهان، دفاع کنند. پیامبر(ص) همواره از این پیمان به نیکی و عظمت یاد میکردند و آن را از افتخارات خویش محسوب می نمودند. ایشان هرگز حاضر نبودند به هیچ قیمت آن را بشکنند.

      ∗ فُتُوَّت، زن و مرد ندارد، چه بسیارند زنانی که از بزرگان اهل فُتُوّت بوده اند. آسیه همسر فرعون، مریم، فاطمه و زینب علیهِنَّ السلام، بی شک همه از بزرگان اهل فُتُوَّت بوده اند و این از نوع زندگیِ پر از ایثارشان بارز است.

      ∗ وقتی مریم(ع) نوزادش را بر میگیرد و به میان قومش می آید و نگاه پر شماتت آنها را به هیچ می گیرد، این کار فقط از کسی بر می آید که مملو از شجاعت اهل فُتُوّت است. این نشانه هاست که می گویم؛ اهل فُتُوَّت، شیر زنان بزرگی را به جهان عرضه داشته اند. کسانی که در راه حق، از سرزنش هیچ سرزنشگری نمی هراسند.

      ∗ قرآن، قول مشرکان را در باره ابراهیم(ع) اینچنین بیان می کند؛ “جوانمردی، ابراهیم نام را شنیده ایم که نام بتان را به بدی یاد می کرد”. این آیه در مورد شکستن بت ها توسط ابراهیم(ع) است. و در معنایی گسترده تر  بدان اشاره دارد که اهل فتوت، اساسی ترین ویژگی شان، بت شکنی شان است. و بزرگترین بت آدمی، نفس اوست. اهل فُتُوّت، پیش از شکستن هر بتی، بت خود را شکسته اند. پس دارای وجودی خالص و خالی از منیّت اند.

      ∗ در علوم باطنی، دیدار با “فتی” که منشاُ جوانمردی است، دیدار با حقیقت ملکوتی خود است. آن جوان عرفانی، چیزی جز جوانیِ چشمه ی ازلی حیات “روح” نیست.

      ∗ جامعه ای که بدون فُتُوّت، و خالی از جوانمردی باشد، جامعه ای مرده است. فرقی نمی کند که این جامعه کجاست و تحت سیطره ی کدام فرهنگ و تمدن است. حتی اگر از سیر تا پیاز مملو از انواع قوانین و مقررات باشد، باز جامعه ای مرده و بی روح است… در این عصر ظلمانی، یک سالک فرهیخته کسی است که هر آن، روح فُتُوّت را به جامعه باز دمد و جریان حیات و بالندگی را به آن باز گرداند.

      ∗ اهل فُتُوّت، در این روزگاران، غالباً بی ریش و خالی از نمادهای صوری اند. اما برخوردار از ریشه ای عمیق اند. اینان باطن شان همواره بهتر از ظاهری است که رو می نمایانند. اعمالشان از فطرت الهی شان بر میخیزد. و چون در اندیشه ی حفظ منیّت موهوم خود نیستند، کارشان همواره کارستان است. اینان وجودشان مملو از خلوص و یکتایی است. منت گذار نیستند و تا آنجا که امکان داشته باشد، در خفا خدمت می کنند.

      ∗ فُتُوَّت، روح و ریشه ی بسیاری از اصناف در مشرق زمین بوده است. فُتُوّت نامه های صنوف مختلف، خود شاهد این معناست. از طریق فُتُوّت، فعالیت های پیشه وران و صنعتگران، با زندگی مذهبی در آمیخت و تکیه گاهی برای “عمل باطنی” شد… امروزه اگر مشرق زمین خواهان عزت و مقبولیت است باید روح فُتُوَّت و درستکاری را دوباره به کالبد صنعت و تجارت خود باز گرداند.

      ∗ فُتُوَّت، در تمامی ادیان ابراهیمی، چه یهودیت، چه مسیحیت، و چه اسلام، فرهنگی مقبول و شناخته شده است. هر کدام آن را به مثابه ی سلوکی که آدمی را از شر منیّت اش رها می کند و به فطرتش می رساند، پذیرفته و غنا بخشیده اند. حتی شوالیه گری معنوی در قرون وسطی، بر گرفته از همین فرهنگ بوده است.

      ∗ نام “سلمان”، در قاموس فُتُوّت، پیش از آنکه اشاره به شخص باشد، کیفیتی متعالی از “بودن” است. آنکه “نور” را از منبع آن دریافت کند، در این کیفیت بسر می برد. تو نیز میتوانی با سلوک و فُتُوّت مندی، نور حقیقی را از صاحب نور دریافت کنی و در کیفیتِ نوریِ سلمان، ماّوا گزینی.

      ∗ “عشق” زیر بنای فُتُوّت است. اساس کار فُتُوّت مندان است. منتها این عشق شخصی نیست، عشق به “کل” است. عشقی رها، که در دام چیز و کس نمی افتد. و اینگونه است که در خدمت همه ی مخلوقات خداست.

       

      Share
      3

      Related posts

      مارس 21, 2023

      نکات قرآنی 759


      Read more
      مارس 21, 2023

      “یک تمرین مجرَّب در مراقبه”


      Read more
      مارس 21, 2023

      “ضربهٔ رحمت”


      Read more

      جستجو

      ✕

      آخرین مطالب

      • “فقط دیدن”
      • نکات قرآنی 759
      • “انسان واقعی”
      • “یک تمرین مجرَّب در مراقبه”
      • “ضربهٔ رحمت”

      دسته‌ها

      بایگانی

      2016@ All rights reserved for www.masoudriaei.com
        0

        $0.00

          ✕

          ورود

          گذرواژه خود را فراموش کرده اید؟