آزادی بیان را باید از قرآن آموخت. آن کمال آزادی بیان است. چه خود معلم آزادی بیان است. در آنجا همه آزادانه سخن میگویند. در آنجا هم پروردگار سخن میگوید هم ابلیس. هم نمرود سخن میگوید هم ابراهیم. هم فرعون و هم موسی. هم ظالم و فاسق و کافر و مشرک سخن می گویند هم مسلم و مؤمن و مصلح و متقی. هم بهشتی و هم جهنمی. هم جن و هم انس. هم زن سخن میگوید هم مرد. هم پیر و هم جوان. حتی در آنجا کودک نیز مجال سخن دارد. این کتاب نهایت آزادی بیان است. کتابی از این آزادمنشانه تر نمی شناسم. محال است کتابی آسمانی بیابید که در آن هر کسی با هر طرز فکری، فضایی بازتر از قرآن برای آزادانه سخن گفتن داشته باشد. این چیز پنهانی نیست، کافیست ساعتی به این کتاب رجوع کنی تا صحت گفتار مرا به عیان ببینی. مسلمانان جهان باید آزادی بیان را از این کتاب آسمانی بیاموزند. عجیب ظرفیتی است بزرگ! همه حرف شان را میزنند بی آنکه بترسند. همه مجال سخن و ابراز اندیشه دارند. تا آنجا که دانسته ام، در هیچ کتابی، نه زمینی و نه آسمانی، آزادی بیان به قدر قرآن بها داده نشده است. اگر کسی برای اولین بار هم قرآن را بگشاید، اولین چیزی که برایش بارز و باهر خواهد بود، همین آزادی بیان است. حتی غیر منصف ترین آدمها نیز میتوانند آن را به وضوح ببینند. آنجا همه آزادانه مجال سخن دارند. خوب و بد ندارد. چه زمینی باشی چه آسمانی، فرصت سخن داری. در شگفتم که چگونه در جهان کنونی، برخی قرآن خوانها هیچ ارزشی برای آزادی بیان قائل نیستند و اجازه سخن به هرکس نمی دهند. شگفتا! قرآن خوان و حرکت بر خلاف مشی قرآن! این نیز از عجایب فرهنگی است! اینکه کسی کتابش، مظهر آزادی بیان باشد و خود وقعی به آزادی بیان ندهد! متاسفانه امروزه در جهان، برخی به ظاهر اهل قرآن، چنان رفتار کرده اند که اغلب جهانیان این کتاب عزیز را کتابی ضد آزادی بیان میشناسند. واین نیز ظلمی دگر است که به قرآن روا میرود! ای دوست، کسیکه کتاب آسمانی اش قرآن است، باید اصلی ترین وجه بارزش، حرمت نهادن به آزادی بیان باشد. چنین کسی هیچ خوفی از آزادی بیان ندارد. نه تنها خوفی ندارد بلکه با طیب خاطر، مجال سخن به دیگران میدهد. این مشی خودِ قرآن است. در تک تک سوره های آن بارز است. کافیست حجم سخنان کافران و مشرکان و فاسقان و ابلیس و شیاطین جن و انس و کلیه دنیاطلبان را در قرآن با یک حساب سرانگشتی اندازه بگیری تا ببینی چه حجم وسیع و قابل توجهی را تشکیل داده اند! اهل قرآن، چطور میتوانند بر خلاف این مشی قرآنی رفتار کنند؟! و کار خود را قرآنی بدانند؟! ای دوست، آزادی بیان در قرآن چیزی نیست که بتوان آن را پنهان کرد و یا با توجیهات بی اساس آن را محو و بی اثر نمود. آن فضای بسیط مغز قرآن است. مگر میشود قرآن را از مغز آن خالی کرد. مگر یکی دو آیه است. کل قرآن، آزادی بیان را فریاد میزند. کل قرآن مملو از جملات همه افراد با هر عقیده و منش است. چه قرآن کتاب زندگی است. و در این زندگی همه حضور دارند. قرآن کتاب همه است. هم زمینیان و هم آسمانیان. زیرا ریشه در” اُمّ الکتاب” دارد و همه در آن بنوعی ذی حق اند. چه “ذکر”شان در آن است. ” فِیهِ ذِکرُکُم”. مسیر و تقدیرشان در آن است. چه” تِبیاناً لِکُّلِ شَیء” است. اصلاً از فرآیند همه ی سخنان قرآن است که حق، ظاهر و نمایان می گردد. وجودِ همه ی آیات است که حق را نمایان می سازد. اگر یک سخن را کم کنی، در آن خلل بوجود آورده ای.
ای دوست، اهل قرآن، شبیه خود قرآنند. همچون قرآن، پر ظرفیت اند و اجازه سخن به همه میدهند و هیچ خوفی از شنیدن هیچ سخنی ندارند. اهل قرآن همچون امام صادق(ع) اند، هر کس با هر عقیده ای نزدشان آمده و در امنیت کامل سخنش را بیان می کند، بهترین جواب را هم می گیرد. به واقع بارزترین ویژگی اهل قرآن، حرمت گذاشتن به آزادی بیان است. ای دوست، از گفتن دیگران خوف نداشته باش، از اینکه دیگران خوف گفتن داشته باشند، خوف داشته باش… بدان که تو را ملاکی دادم، تا اهل قرآن را به حق در هر جای جهان که باشند، بشناسی.
مسعود ریاعی