photo_2017-09-24_09-26-33photo_2017-09-24_09-26-33photo_2017-09-24_09-26-33photo_2017-09-24_09-26-33
    • مقالات
    • نکات قرآنی
    • ترجمه صوتی و تصویری قرآن
    • نکات قرآنی صوتی
    • مقالات صوتی
    • مطالب گونه گون
    • تماس با ما
    0

    $0.00

      زندگی های دوباره
      سپتامبر 15, 2016
      عالی و اعلی
      سپتامبر 18, 2016

      سنگ زیرین

      سپتامبر 17, 2016
      https://www.masoudriaei.com/wp-content/uploads/2016/12/Sange-Zirin.mp3

      اساتید بزرگ، کس نیستند، “هیچ کس” اند. خالی از هر نوع منیّت اند. این هیچ کس بودن فراتر از هر کس است. علوم غیبی  از  این کیفیت سر بر می آورند. وصل شدن به مرکز حیات از این طریق است. من شما را به هیچ کس بودن دعوت می کنم. نخواه که کسی باشی. هویت های تراشیده شده توسط ذهن را کنار بزن. خود را در قالب های ساختگی محصور نکن. برای خودت زندانی به عنوان هویت و شخصیت مساز. این کاری است که ناآگاهان می کنند. کاسبکاران می کنند. حُقّه بازان می کنند. آنها پشت نقاب رفتن را دوست دارند. سالک از این ورطه ها گذشته است. هیچ کس بودن، شبیه ترین و نزدیکترین نوعِ بودن است به خدا. اساتید بزرگ، هیچ کس اند. به آنها  هویت های ذهنی و من درآوردی نمی چسبد! از این هویت های بازاری پسند، از این برچسب های متعارف، از این شناسایی های معمول بدور اند. کسی نمی تواند از مشرب و طریقت شان به تمامی سر در آورد. کسی نمی تواند حتی اگر در حضورشان باشد، بفهمد که او اکنون در چه کیفیت است. چه فراتر از شناختِ ذهن معمول اند. برای همین است که هرکسی با هر مشرب و هر مسلکی می تواند بگوید که او از ماست. از جنس ماست. با او راحتیم. زیرا اساتید بزرگ، برچسب نخور اند! بی قالب اند. رسیده به “مطلق” اند. “کل”، برچسب نخور است. چه برچسبی میخواهی به او بزنی؟! چه هویتی میخواهی برایش بتراشی؟! هر چه بگویی جهالت خود را عیان کرده ای. چون به طرفهٌ العینی چیزی می گوید و یا کاری می کند که از اساس ذهنت بهم بریزد. آنها در قالب های متعارف قرار نمی گیرند. نمی توانی بگویی، این است یا  آن! طرز فکرش اینچنین است یا آنچنان! به اهلِ این دین توجه دارد و به آن دیگری بی توجه است! گفته اش این وجهی است و آن وجهی نیست! با این مردم است و با آن مردم نیست! نمی توانی آنها را مثل دانشمندان و فلاسفه و علما طبقه بندی کنی. آنها خارج از طبقه بندی های معمول اند. رسیده به کل، بوی کل می دهد. او، همه هست. برای همه جا دارد. “انشراح صدر” کیمیاگری اش اینگونه است. ظرفیت و دریادلی حکایتی دگر است. نمونۀ بارز  می خواهی، امام صادق(ع) را ببین. هر کسی با هر مشرب فکری نزد او آمد و شد دارد. رهبران اصلی تمامی مذاهب، با واسطه یا بی واسطه، از او آموخته اند. با تمام اختلافی که با یکدیگر دارند، افتخارشان اینست که شاگرد او بوده اند. دقت کن! اگر او را امین نمی دانستند اگر از خود نمی انگاشتند، محال بود به حلقۀ درس و بحث اش حاضر شوند. به عمق معنا برو! آنها نزد او زانو می زدند! کلامش را صادق و مُبَرهَن می دانستند! عامل به کلامش بودند! حتی دهریون و خدا ناباوران نزدش می آمدند! درِ آن خانه باز بود! نوری بود که هرکس بر اساس قابلیتش از آن بهره مند می شد! اهل هر شهر و دیاری که می خواهد باشد، اهل هر دین و مذهب و طریقت که می خواهد باشد، زن باشد یا مرد، پیر یا جوان،… همه بهترین پاسخ را نسبت به نیازشان می گرفتند! و این یعنی یک استاد بزرگ! کسی  که نمی توانی او را تعریف کنی، طبقه بندی کنی. او فراتر از تعریف و طبقه بندیِ توست. و این واقعۀ پر برکت ، دگر در تاریخ جز به ندرت، آن هم در برخی موارد محدود و اندک، تکرار نشده است! چرا؟! زیرا ما بزرگ منشی و پُر ظرفیتی را فراموش کرده ایم. خودخواه شده ایم و دگرخواهی را پشت سر انداخته ایم. از مقام “هیچ کسی”، به حضیض “کس” رفته ایم. مطلق بودن را با شخصیت های محصور و محدود عوض کرده ایم. اکنون حیات ما بیش از پیش نیازمند پیروی از مشی امام صادق (ع) است. کسیکه فهیمانه با همه مدارا میکند. زیرا نوری است برای همه. همه از او بهره مندند، پیرو و غیر پیرو ندارد. دیندار و بی دین نزدش میرفتند و جواب میگرفتند. هم فقها، هم اهل عرفان و تصوف، هم اهل علم و دانش های متداول و حتی اهل کیمیاگری، از او بهره های اساسی برده اند. یک استاد تمام عیار، یک استاد جهانی است. برای همه است. اقلیمی نیست. و این دریادلی و پر ظرفیتی میطلبد. آزادگی و حریّت ذاتی میخواهد. بنده ی خدایِ آزاد، توانایی چنین عمل کردنی را دارد. بنده ی یک خدای بسته و خفقان آور، چنین تواناییِ ندارد. باید به پیروی صادقانه از طریقت ایشان بر گردیم. یک سالک حق، استادی را پیرو است که رنگ و بویی صادقی(ع) دارد. چه عصری را که در آن بسر می بریم نیازمند شیوه های صادقی(ع) است. جهانشمول می طلبد. واصل به کل می خواهد. آنکه به راههای آسمان از راههای زمین واردتر است. آنکه توانایی واصل نمودن به “حقیقت محض” را داراست. من اطمینان دارم وقتی که سالک، خواستۀ به حقی را دعا کند، خداوند بدون تردید او را اجابت می کند و آنچه را  که خواسته بر سر راهش  قرار می دهد. یک استادِ جهانشمول،  یک استادِ “هیچ کس”، آنکه فراتر از هر قالب است، فراتر از زمان و مکان است. یک سرشار از روح الهی. بیایید این خواسته را به دعا از خداوند سبحان بخواهیم تا در زندگی و حتی در رؤیای مان آشکار شود. این مهمترین دعای زندگی مان است. دعایی از این مهمتر نمی شناسم. ما بشدت نیازمند حقیقت محض ایم. و به بشدت بیمار از هویت ها و شخصیت های ذهنیِ که خود برای خود ساخته ایم. این دعا مقدمۀ رهایی است و می دانم چون از سر اخلاص دعا کنیم خداوند آن را بی پاسخ نخواهد گذاشت. که “اُدعُونِی أَستَجِب لَکُم”دعایی قطعی است. بلا شرط است. می شود. شدنی است. “رَبَّنَاافتَح بَینَنَا وَ بَینَ قَومِنا بِالحَقِّ وَ اَنتَ خَیرُالفاتِحِینَ” (پروردگارا بین ما و بین قوم ما، به “حق” گشایش بنما که تو بهترین گشایش دهندگانی!) این “حق” همان تجلی بزرگ است. نور است. هدایتگر است. زنده است. و ما چشم دل مان باید به این “حق”روشن شود که می شود. چه این وعده ای الهی است و خداوند از وعده اش تخلف نکند! “لا یُخلِفُ اللهُ وَعدَهُ”.

      مسعود ریاعی

      Share
      5

      Related posts

      مارس 21, 2023

      نکات قرآنی 759


      Read more
      مارس 21, 2023

      “یک تمرین مجرَّب در مراقبه”


      Read more
      مارس 21, 2023

      “ضربهٔ رحمت”


      Read more

      جستجو

      ✕

      آخرین مطالب

      • “فقط دیدن”
      • نکات قرآنی 759
      • “انسان واقعی”
      • “یک تمرین مجرَّب در مراقبه”
      • “ضربهٔ رحمت”

      دسته‌ها

      بایگانی

      2016@ All rights reserved for www.masoudriaei.com
        0

        $0.00

          ✕

          ورود

          گذرواژه خود را فراموش کرده اید؟