photo_2017-09-24_09-26-33photo_2017-09-24_09-26-33photo_2017-09-24_09-26-33photo_2017-09-24_09-26-33
    • مقالات
    • نکات قرآنی
    • ترجمه صوتی و تصویری قرآن
    • نکات قرآنی صوتی
    • مقالات صوتی
    • مطالب گونه گون
    • تماس با ما
    0

    $0.00

      فهم غربت
      سپتامبر 3, 2016
      ذکر زنده
      سپتامبر 8, 2016

      تمثيل فرزند پادشاه

      سپتامبر 5, 2016
      https://www.masoudriaei.com/wp-content/uploads/2017/01/tamsile-Padeshaho-farzand_-2078938467.mp3

      روزي پادشاه در يک صبح طلايي پنج شنبه نام، تصميم گرفت فرزند دلبندش را به نقطه‌اي دوردست تبعيدکند تا زندگي را بياموزد، با ديگران بياميزد، ياد بگيرد و به وادي آزمون و خطا بيفتد. تا دست بر زانوانش گذاشته خود مشکلاتش را حل کند، خير و شرش را به تجربه بنشيند و با هر فرقه‌اي آشنا شود و از چند و چون اعتقادشان مطلع گردد، با گناهکاران نشست و برخاست‌کند و ديدشان را نسبت به زندگي ارزيابي نمايد، اميد و آرزوهاشان را ادراک کند و خطاها و نافرماني‌هاشان را از نزديک نظاره‌گر باشد، با فريب‌کاران آشنا شود و حيله‌ها و تزويرهاشان را بفهمد و از ريشه عملکردشان آگاه شود تا دريابد سياستمداران چگونه می‌انديشند به چه ميزان انسانند! تا درک‌ کند ثروتمندان به ‌دنبال چه‌اند و با چه کساني براي تحقق آرزوهاشان پيمان مي‌بندند و چگونه مي‌بندند!
      تا برود و ببيند قدرتمندان از چه روست که قدرت را رها نمي‌کنند اگر چه به قيمت ويراني شهري باشد و قتل عام جماعتي!
      آري فرزند آخرت همه اينها را می‌توانست در دربار و درکنار اساتيد زبده آنجا بياموزد اما کاري که پادشاه کرد ابتکاري بود کارستان، او فرزندش را در جنيني ناشناس فرستاد تا عملاً دريابد که فردا بر چه کساني حکومت خواهدکرد! تا ياد بگيرد چگونه نسبت به حقايق عملکردشان قضاوت کند، زيرا تز پادشاه يادگيري در بوته عمل بود.
      آري پادشاه فهيمانه اين ريسک را پذيرفت و اکنون که چهل سال از آن زمان گذشته است در انتظار بازده اين دانشگاه عملي است. ناگفته نماند که فرزند، در طي اين چهل سال زجر فراوان کشيد نه پولي، نه حمايتي، نه رفيقي و نه حتي راه بازگشتي!
      اين فرزند چنان سختي‌کشيد که حتي دربار و درباريان را به کل فراموش کرده‌بود و پذيرفته‌بود که زندگي‌اش همين است که هست! اما يک چيز همواره او را از ديگران متمايز مي‌کرد و آن ژن سلطاني‌اش بود! حتي شياطين و اجنه‌اي که به او مشکوک مي‌شدند به زودي ترديدشان به‌خاطر بي‌چيزي‌اش زايل مي‌شد و به دنبال کار خويش مي‌رفتند زيرا آنها نمي‌دانستند اين دانه ارزشمند در وجود او کاشته شده‌است!
      بالاخره فرزند آخرت در اين زندگي هبوطي با همه کس نشست و برخاست کرد و از هر کس و هر ماجرايي چيزي آموخت. با گناهکاران، گناهکار شمرده‌شد و با صوابکاران، صوابکار! با عارفان، عارف شد و با فاسقان، آشنا. هم بازي مي‌کرد هم جديت را پيشه خود مي‌ساخت.
      لباس همه را به تن مي‌کرد و قاه قاه مي‌خنديد! گاه کارهاي عجيبي مي‌کرد، مي‌رفت و يک‌راست زير باران مي‌خوابيد، گاه ساز مي‌زد و گاه مي‌رفت نطق سوزاني در مورد خدا ايراد مي‌کرد گاهي نيز با تبري به جان تخته‌ سياه مدرسه مي‌افتاد و فرياد مي‌زد، شما براي آموزش‌دادن اين صفحه‌هاي سفيد روي اين تخته سياه چه مي‌نويسيد؟ دنبال چه مي‌گرديد؟ و چه را آموزش مي‌دهيد؟!
      همچنانکه بزرگ و بزرگتر مي‌شد تنها چيزي که گهگاه كار دستش مي‌داد همين ژن سلطاني‌اش بود. با آنکه بدخواه و بددل نبود ولي گاه براي روساي تبعيدستان معضل مي‌شد هيچ‌کس نمي‌توانست او را تاب بياورد هيچ کس نمي‌توانست او را جذب کند هيچ نيرويي نمي‌توانست او را وامدار خويش کند و به زير يوغ خود درآورد.
      گاه چنان براي روساي تبعيدستان غير قابل تحمل مي‌شد که تصميم به ترورش مي‌گرفتند، همين کار را هم مي‌کردند، اما انواع ترورها، نافرجام مي‌ماند زيرا آنها نمي‌دانستند که پادشاه هنگام ارسال او به تبعيدستان، نيروهاي نامرئي و قدرتمندي را نيز گسيل داشته‌است.
      اکنون او در اين وادي تبعيد، هم دروغ را مي‌دانست هم خيانت را، هم رشوه را مي‌فهميد هم نامردي را، هم فريب و نيرنگ را مي‌شناخت هم نامردمي و تقسيم اموال را.
      او ياد گرفته بود که در اين جوّستان تاريک، ناطق الوهيت باشد و چنان با کلمات قدرتمند از آسمان بگويد تا عام و خاص و جن و انس، همه انگشت به دهان بمانند.
      فرزند آخرت اکنون همه چيز را خود به تنهايي در شهر ول تاريخ آن هم به عنوان يک ناشناس، آموخته بود. اما از حق نگذريم هيچگاه مثل بدان نشد. با گناهکاران مي‌نشست اما از آنها نبود، با کلاهبرداران رفت‌وآمد داشت اما کلاهبردار نشد با سياستمداران هم‌کلام مي‌شد اما دروغ نمي‌گفت، با ثروتمندان بر يک سفره مي‌نشست اما هم لقمه نمي‌شد!
      پسرياد مي‌گرفت آن هم چون يک تافته جدا بافته ! براي همين بود که هيچکدام از آنها نمي‌توانستند بگويند که او از ماست !
      حال که فرزند پادشاه همه قشرها و فرقه‌ها را به خوبي مي‌شناسد و آماده بهره‌رساندن است، يک مشکل اساسي رخ نموده است و آن اينکه فرزند پس از ساليان دراز، دربار و درباريان و حتي خود پادشاه را فراموش کرده است!
      حال شما پايان قصه را رقم بزنيد. هم‌ذات‌پنداري کنيد و خود دريابيد زيرا اين شماييد که فرزند پادشاهيد پس بهترين راه حل را براي رساندن فرزند به تاج و تخت‌اش بيابيد. اين پايان قصه شماست چگونه به دربار خويش جلوس خواهيد کرد؟ هر چه رقم زنيد همان خواهد شد.
      يک راه اين است که اين فرزند، منتظر بماند تا پادشاه عده اي را بفرستد و او را با کبکه و دبدبه به دربار بياورند و تاج سروري را بر سرش بگذارند اما چنين چيزي بعيد است زيرا پادشاهي که فرزندش را از کودکي تبعيد کند و او را در کوران آزمايش قرار دهد مطمئناً منتظر مي‌ماند تا او خود راه خروج را بيابد و آخرين امتحان را هم سربلند پشت‌سر گذارد! زيرا پادشاه‌زاده‌اي که نتواند تخت خويش را بيابد بيشتر به درد عملگي مي‌خورد تا پادشاهي !
      راه دوم اين است که فرزند پادشاه، برود يک راست به طرف دربار و داد و فرياد به راه بياندازد که آهاي اين منم همانم که هستم، پادشاه آينده شما! اين نيز به انجام نمي‌پايد و يحتمل کتک حسابي از گماشته‌گان و نگهبانان قلعه خواهد خورد!
      و اما راه سوم، همان است که فرزند هوشيار پادشاه بر مي‌گزيند، راهي که به عقل جن هم نمي‌رسد او از همين جا و از هم اکنون پادشاهي‌اش را آغاز مي‌کند! اگر او واقعاً ژن سلطاني دارد پس چرا اينقدر منتظر جلسه معارفه و ردا و عصا بماند!
      آفرين، او آخرين امتحان را نيز پشت سر مي‌گذارد و بي آنکه به کسي چيزي بگويد و حتي در انتظار جشن و سروري بماند بر اريکه قدرت تکيه مي‌زند! او پادشاهي را در نهايت فقر باور مي‌کند و اين چنين مي‌شود که فرمانهايش نافذ و قطعي مي‌گردد. اکنون او هر چه فکر کند و بيانديشد تمام کائنات دست به دست هم داده فرمان او را، خواست او را، اجرا مي‌کنند، از فردا همان مي‌شود که او مي‌خواهد . از فردا؟! از آني بعد! زيرا ديگر او خودِ مرده‌اش نيست او سوم شخص را باورکرده است. او هم فهميده است که اينجا آزمايشگاه روح‌هاي بلند است آوردگاهي است که مي‌توانند امتحان پس‌دهند!.

      مسعود ریاعی

      Share
      29

      Related posts

      ژوئن 24, 2018

      “تمثیل رؤیای هجمن”


      Read more
      می 27, 2018

      “تمثیل باد”


      Read more
      فوریه 22, 2018

      تمثیل رسم الف(ا)


      Read more

      جستجو

      ✕

      آخرین مطالب

      • “فقط دیدن”
      • نکات قرآنی 759
      • “انسان واقعی”
      • “یک تمرین مجرَّب در مراقبه”
      • “ضربهٔ رحمت”

      دسته‌ها

      بایگانی

      2016@ All rights reserved for www.masoudriaei.com
        0

        $0.00

          ✕

          ورود

          گذرواژه خود را فراموش کرده اید؟