photo_2017-09-24_09-26-33photo_2017-09-24_09-26-33photo_2017-09-24_09-26-33photo_2017-09-24_09-26-33
    • مقالات
    • نکات قرآنی
    • ترجمه صوتی و تصویری قرآن
    • نکات قرآنی صوتی
    • مقالات صوتی
    • مطالب گونه گون
    • تماس با ما
    0

    $0.00

      باور و بی باوری
      سپتامبر 3, 2016
      تمثيل فرزند پادشاه
      سپتامبر 5, 2016

      فهم غربت

      سپتامبر 3, 2016

      Chico en la albufera de espaldas

      آیا”غربت” را می شناسی؟! از چیستی و چرایی اش باخبری؟! آیا بر روی غربت، مراقبه کرده ای؟! به کُنه اش رفته ای؟! آن را کالبدشکافی کرده ای؟! علت وجودی اش را دانسته ای؟! چند و چونش میدانی؟! از گاه آمد و رفتش با خبری؟! به ریشۀ آن آگاهی؟! بسیاری فکر میکنند که غربت را می شناسند. می گویند خُب، اینکه از اسمش پیداست، وقتی از خانه و کاشانه و کسان خود دور باشی، آن غربت است. وقتی در شهر دیگری، در سرزمین دیگری بسر بری، آن غربت است. وقتی از حمایت کسی برخوردار نباشی، آن غربت است. وقتی کسی تو را درک نکند، آن غربت است…

      باید بگویم که اینها غربت عامه است و در عین حال “غربت” نیست. اینها مظاهر سطحی غربت است. نمودهایی است که تقریباً همه با آن آشنایند. مرادم از غربت چیز دیگری است. اشاره به اصل دارم. حقیقتش را نشانه رفته ام. پس آن معانی منفی و سلبی را بدور بریز. آنچه را که دیگران از غربت به ذهنت سرازیر کرده اند، فراموش کن. تا با هم در معنای آن سلوک کنیم.”غربت” در ذات خود یک ارزش والاست که هر کس از آن آگاه نیست. غربت، اکسیر کیمیاگری است. آتشی است که تو را متوجه “اصل”میکند. و اصل، همان “مطلق”است. غریب کسی است که از “مطلق”دور افتاده است. مطلقی که “واحد”است. تو در “کثرت”به دام افتاده ای. در رنگ و لعاب فرو رفته ای. برای همین است که حتی اگر تمام دنیا را هم داشته باشی، اگر همه کس و همه چیز نیز در خدمت تو باشند، تا به “مطلق”نائل نشوی، باز غم غربت از تو زایل نمی شود. نکته همین است. آنچه که از آن دور افتاده ای، اشخاص نیست، اشیاء نیست، این و آن نیست،آن “واحد مطلق”است. کثرت ها و داشتن ها، غم غربت را زایل نمیکنند، آنها خود بیماری اند، خود غم غربت اند، معالج نیستند. اگر مفهوم غربت را معرفت یابی، رسته ای. عبور کرده ای. این فهم ناب، خود باعث عبور است. “غربت”، یک تلنگر است به سالک. تا بداند که مرغ اینجایی نیست. تا صورتکها او را نفریبند. لهو و لعب او را فرو نخورند. آرزوها او را به بازی نگیرند. داشتن ها او را به دام نیندازند. جلوه آرایی ها او را به اسارت نبرند. اینها خود بیماری زایند و نجات بخش نیستند. هیچوقت نبوده اند. برای همین است که وقتی همه چیز را هم داری، باز غم غربت هست. زیرا آنها خود عامل غربت اند. آنها حجاب “مطلق” شده اند.”مطلق”، این آزادِ رها، این رهای مقدس، این پاکِ دور از تعلق، این لایتناهی ناب، خانۀ توست. جز این کیفیت،در هر کیفیت دیگری که باشی، در غربتی، در عذابی، در آتشی، اگر چه به ظاهر در خانۀ خود باشی و نزد اهل خود بسر بری. ای دوست، خداوند تو را دچار غربت کرده است، تا آگاه شوی. تا گوهر خویش بیابی. تا اهلیت خود بدانی. تا وطن حقیقی ات بشناسی. تا جوهرۀ خویش دریابی. تا به فطرت الهی ات نائل شوی. تا خلاص شوی. “مُخلَص” شوی و از تاریکی رهایی یابی. فهم این غربت، همچون آتشی است که ناخالصی ها را میسوزاند و بر باد میدهد. و تو را آزاد همانگونه که در ابتدا بوده ای، به شهر خدا میرساند. خدایی که خود آزاد مطلق است.

      مسعود ریاعی

      Share
      6

      Related posts

      مارس 21, 2023

      نکات قرآنی 759


      Read more
      مارس 21, 2023

      “یک تمرین مجرَّب در مراقبه”


      Read more
      مارس 21, 2023

      “ضربهٔ رحمت”


      Read more

      جستجو

      ✕

      آخرین مطالب

      • “فقط دیدن”
      • نکات قرآنی 759
      • “انسان واقعی”
      • “یک تمرین مجرَّب در مراقبه”
      • “ضربهٔ رحمت”

      دسته‌ها

      بایگانی

      2016@ All rights reserved for www.masoudriaei.com
        0

        $0.00

          ✕

          ورود

          گذرواژه خود را فراموش کرده اید؟