“وَ مِنَ النّاسِ مَن یَعبُدُ الله عَلیٰ حَرفٍ”
(و از مردمان، کسانی هستند که خدا را از روی حرف بنده اند)!
– اینان پرستش حرفی دارند! حرفش را می زنند اما در حقیقت بندهٔ چیزهای دیگرند. بندهٔ شهوت و زر و زور و تزویر اند. خود را در پوشش حرف از بندگیِ حق پنهان کرده اند. “حرف” ریشهٔ “انحراف” است. واژه اش این را می گوید. هر “انحراف” و “تحریفی” با “حرف” آغاز می شود. این “حرف” است که “منحرف” می سازد. و متأسفانه هنوز که هنوز است بسیاری از مردمانِ غفلت زدهٔ جهان، “حرّافان” را دوست دارند. آنها را می ستایند. ببین چقدر قشنگ حرف می زند! این همان است که راست می گوید! که بر حق است! همان است که باید “حرفش” را پذیرفت! … و جهان همین می شود که می بینی! امروزه کمیاب ترین چیزها در جهان، راستی و درستی است. و این یعنی بندگان “حق” قلیل اند. زیرا بندگیِ حق، تنها با راستی و درستی محقق می شود و راستی و درستی نیز در عمل و با عمل است. بندهٔ حق کسی است که عامل به حق است. چنین کسی را از روی عملش می شناسند. این عملش است که گویای بندگی اش است، نه حرفش. پس ای دوست، سخن ها را بشنو، اما اعمال را ببین. چشم عقلت را بگشا و به عملکردها توجه کن. و هرگز فراموش مکن که بندگی، عمل است. پس براحتی و بی حرف و نقل، می توانی از عمل هر کس دریابی که او بندهٔ چه چیز و چه کس است.
بر گرفته از مجموعه نکات قرآنی
مسعود ریاعی