“آتُوا حَقَّهُ”
(حقش را بدهید)!
☆ هر چیزی که آفریده شده، حقی دارد که باید پرداخت شود. اگر چه یک خوشه ی گندم خشکیده باشد. خداوند موجود بی حق نیافریده است. این ناممکن است، زیرا آفریننده خود “حضرت حق” است. حتی مخالف و دشمن تو نیز حقی دارد. تو باید پیش از هر چیز به حق ها توجه کنی. یک سالک باید حق هر چیز و هر کس را بشناسد و آن را به نیکی ادا کند. نکته این است که درجات حق در وجود هر کس و هر پدیده ای به فراخور حال و عملکردشان متفاوت است. برخی درصدی از آن را دارند و برخی بیشتر. اما اینکه موجودی باشد که هیچ حقی نداشته باشد، در قاموس سالکان وجود خارجی ندارد. ای دوست، اگر آدمیان حق هر کس و هر چیز را به رسمیت بشناسند و ادا کنند، جهان خودانگیخته بسوی صلح و آرامش خواهد رفت. نکته این است که بسیاری از ما جز خودمان و منافع خودمان، حقی برای دیگران قائل نیستیم. حرفش را می زنیم و سیاستش را بازی می کنیم، اما عامل به ادای آن نیستیم. زیرا جز خودمان و برداشت های خودمان، حق دیگران را عملاً باور نداریم و وقعی به آن نمی نهیم. حال آنکه سالک حق، آن است که قادر است حق را در همه چیز و همه کس ببیند. کم باشد یا زیاد. خوشایندش باشد یا نباشد. او حق بین است. حق جوست. کارش شناخت حق، ادای حق، و بالنتیجه ظهور حق است. او برای همین به زمین آمده است. او حتی گاه حاضر است برای ایفای حق مخالفانش، جان خودش را هم بدهد. زیرا آنچه که برای او مهم است حق است، نه موافقت و مخالفت. حق کجاست؟! این سؤال زنده و همیشگی اوست. پس در هر فرصتی ادای حق می کند. “حق” برای او خداست. او راستی و درستی را بنده است. فلذا در باب هر کس و هر چیز و هر ماجرایی، حق را در اندیشه و گفتار و رفتارش -به بهترین وجه- به ظهور می رساند.
بر گرفته از مجموعه نکات قرآنی
مسعود ریاعی