“اِمتَحَنَ اللهُ قُلُوبَهُم”
(خداوند قلب هایشان را امتحان نموده است)
☆ یک سالک برای اهل راز شدن، باید امتحانات عدیده ای را پشت سر گذارد. امتحاناتی که گاه بسیار خوفناک و هراس آور است. اینطور نیست که به هر کس که از راه برسد، رموز و اسرار هستی را بر ملا کنند. زیرا آگاهی از حکمت ها و رموز هستی، اقتدار می آورد و کسی که بر نفس اش مسلط نیست، موجودی خطرناک و خطرساز است و باید از حکمت اسرار به دور نگه داشته شود. این سنتی دیرینه است و بسیار سنت بجایی است. باید در مرحله مرحلهٔ زندگی امتحان پس داد و خداوند امتحان کننده ای قهار است. از ابتدایی ترین و ساده ترین امتحانات برای سالکی که طالب حقیقت است، آن است که گاه تمام تکیه گاه های مادی خود را از دست می دهد و دوره ای به استیصال و فقر مفرط دچار می شود. آیا او موفق خواهد شد که امیدش را از اشیاء منقطع سازد؟! یا هنوز بندهٔ داشتن هاست؟! گاه دچار تنهایی مفرط می شود آنچنان که خود را در صحرایی بیکران، بی کس و بی یاور می یابد. آیا می تواند روی پای خود بایستد؟! گاه در رؤیاهایش – چه رؤیاهای بیداری و چه رؤیاهای در خواب- با موجودات عجیب و خوفناک روبرو می شود. آنچنان که نزدیک است قالب تهی کند. گاه خود را در میدان جنگ و ستیزی عجیب می یابد که از هر سو در محاصره نیروهای تاریکی است. آیا او شجاعت ذاتی اش را بدست می آورد؟! گاه به او رازی گفته می شود که چندان مهم نیست اما به او طوری القا می شود که بسیار مهم و حیاتی است! آیا او می تواند در مقابل وسوسه ها طاقت بیاورد و آن را -نه در بیداری و نه حتی در رؤیایش- برای هیچ کس افشا نکند؟! آیا او به عهد و پیمان پایبند است؟! گاه به او چیزی نقد می دهند مثلاً کلمه یا کلید واژه ای که برای رفع معضلی کارگشاست اما به او گفته می شود حق ندارد برای خودش از آن استفاده کند. آن صرفا برای خدمت به دیگران است. آیا او می تواند امانتدار باشد و تحت فشار های زندگی از راز و رمز به ودیعت داده شده، سوء استفاده نکند؟! گاه به او قدرت می دهند و بر کس یا کسانی مسلط اش می کنند. آیا او می تواند بخشنده و مهربان باشد؟! می تواند منصفانه و خالی از خشونت رفتار کند؟! … آری، اهل راز شدن و خدمتگزار راستین خدا گشتن، سلوک می طلبد. مراحل گذر دارد. تطهیر می خواهد. مُخلَص می طلبد. تسلیم محض و خالی بودن و بی خواهشی و بی آرزویی پایه آن است.
بر گرفته از مجموعه نکات قرآنی
مسعود ریاعی