“قالُوا لَو کُنّا نَسمَعُ اَو نَعقِلُ ما کُنّا فِی اَصحابٍ السَعِیرٍ”
(گفتند؛ اگر می شنیدیم و عقل مان را به کار می بستیم اکنون از دوزخیان نبودیم!)
☆ وقتی طرز شنیدن به حق را ندانیم و نتوانیم، وقتی در این دنیا حاکمیت عقل از دست برود، آنچه بر جای می ماند چیزی جز حسرت نخواهد بود. چه تنها حاکمیت مورد تأیید خداوند که راه به صلاح می برَد، حکومت عقل است. عقل است که اولین مخلوق خداست؛ “اَوَّلُ ما خَلَقَ اللهُ العَقل ”. عقل است که بزرگترین تابع “حق” است. عقل است که عدالت را می فهمد و قادر است به عدالت رفتار کند. عقل است که خلّاق است، که گره گشای معضلات و مشکلات مادی و معنوی است. این نور عقل است که خوب می بیند و صلاح را از فساد تشخیص می دهد. عقل، آفریننده ی خوبیها، زداینده ی بدیها و ایجادکنندهٔ فوائد عدیده است. عقل محبوب خداست و از میان تمامی مخلوقاتش، برگزیده ای کارآمد و ارزشمند است. عقل، بهشت آفرین و دوزخ زُداست. این عقل همان است که شایسته حکومت است. هر نوع حاکمیتی که بی بهره از عقل خداداده باشد جز خسارت و ویرانی به بار نخواهد آورد. و یادت باشد که “عذاب سعیر” نتیجه ی بی عقلی و حماقت است. ای دوست، این عقلی که می گویم خود عین عشق است، عین فرزانگی است، و تو با مراقبه به چنین عقلی واصِل می شوی. عقلی که درست می شنود و درست می بیند، عقلی که خود دروازه ی شهود است. مراد از این عقل، ذهن و ذهنیات تو نیست، احساسات و عواطف تاریک و آگاهی های ناقص و مغشوش نمی باشد. این عقل علت و منشأ خلقتی است که در آن واقع گشته ای. نور است؛ “العَقلُ نُورٌ”.
بر گرفته از مجموعه نکات قرآنی
مسعود ریاعی