“وَ مِنهُم مَن عاهَدَاللهُ لَئِن آتانا مِن فَضلِهِ لَنُصَدِقَّنَّ وَ لَنَکُونَّنَّ مِنَ الصّالِحِینَ”
(و از آنها کسانی اند که با خدا عهد کردند که اگر خداوند از فضل و کَرَمش به ما عطا کند ما هم براستی به دیگران عطا می کنیم و قطعاً از صالحان خواهیم شد!)
حتماً شنیده ای یا دیده ای کسانی را که می گویند اگر خداوند به من مال و ثروتی بدهد من نیز به دیگران کمک می کنم و دستشان را می گیرم و چه و چه! اما چون خداوند عطایشان می کند، به شدت بخیل می شوند و از عهد و پیمان شان روی می گردانند و به سوی کار خویش می روند؛ “فَلَّما آتاهُم مِن فَضلِهِ بَخِلُوا بِهِ وَ تَوَلُّوا وَ هُم مُعرِضُونَ”! و چه زود یادشان رفت آن روز را که خود سخت گرفتار بودند و آه در بساط نداشتند و در سختی و تنگدستی به سر می بردند! آری خداوند اینگونه آزمایش می کند و آزمایش شدگان نیز اینگونه مردود می شوند! کم نیستند اینگونه اشخاص! خودشان خودشان را خوب می شناسند و از حرف هایی که زده اند با خبرند! “هر انسانی به نفس خویش بصیر است”! ای دوست اگر عهدی بستی، عهدت را به یاد بیاور. آن را با توجیهات بی اساس نشکن. عهد خدا را شکستن، فرو رفتن در ظلمت و تاریکی بی حد و حصر است. آن چنان ظلمتی که حتی اگر دستت را پیش رویت بگیری، آن را نخواهی دید! یاد بگیر که از انواع عطاهای الهی ات انفاق کنی. اگر آگاه شدی، آگاه کن. اگر توانایی ببخش. دست گیر باش. محبت را بگستران و خداوند را محبوب دلها کن. مگذار بگویند که در این عصر، جوانمردی مرده است. تو زنده اش کن. و نترس، فقیر نمی شوی. این شیطان ذهن است که تو را از فقر می ترساند. وفای به عهد الهی عین ثروت است. بخشش، داشتن واقعی است. از دست دادن نیست. و بدان که هر کس به اندازه ی داده هایش وجود دارد نه به قدر ذخیره سازی ها و بخل ورزی هایش.
مسعود ریاعی