☆ امروزه بحرانی که جهان ما را فرا گرفته، نه بحران سیاسی است نه اقتصادی و نه اجتماعی. اینها آدرس های غلط اند. بحران امروز، بحران آگاهی است. بحران آگاهی است که آن مشکلات دیگر را به وجود آورده و دامن می زند. امروزه بشر به میزان پیشرفت های تکنولوژی اش، ارتقاء شعور نیافته است. رنج او از نبود آگاهی و عدم هماهنگی با جریان حیات است. و دقیقاً از این روست که خشمگین است. پر از نفرت است. سرخورده و نگران است. او نمی تواند دوست داشته باشد و عشق بورزد. ای دوست، بحران آگاهی که حل شود، شعور که ارتقاء یابد، آن مشکلات دیگر به بهترین وجه حل شده اند. زیرا این ذهن هاست که پیش از هر چیز باید از اسارت تاریکی بدر آیند. امروزه بشر اگر بخواهد از این مهلکه جان سالم بدر برَد، باید مراقبه را بیاموزد. امروزه مراقبه امری ضروری است. حیاتی است. باید بتوانی ذهن قبلی ات را خاموش کنی و محتویاتش را که عمری به انحاء مختلف به تو القاء کرده اند به دور بریزی. به عبارتی باید خالی شوی. آن عواطف و ذهنیات پیشین نجات بخش نبوده و نیستند. بلکه هم آنها بوده اند که جهنم امروز تو را ساخته اند. باید این آگاهی را عمیقاً درک کنی. بفهمی. و آنگاه است که گذر از این مرحله ی سخت برایت آسان می شود. تا دیر نشده خودت را از سیطره ی ارتعاشات خشونت بار بیرون بیاور. نفرت پراکنی نکن. وارد بازی تضادها نشو. و مشاهده ی بی قضاوت را بیاموز. تمرین اش کن. همراهش باش. از آگاهی اش بنوش و بر پای خود بایست. بدان که داروی شفابخش امروز جز ارتقاء شعور نیست. یک شعور متعالی. شعوری که با تغییر نگاه حاصل می شود.
مسعود ریاعی