☆ مردی به سفر رفت.
با خود قرص نانی داشت. گفت: اگر این را بخورم دیگر هیچ نخواهم داشت و می میرم.
خدای تعالی فرشته ای را بر او گماشت و گفت: اگر آن نان را خورد، به او روزی بده و اگر نخورد، به او چیزی نده.
آن مرد نان را نخورد تا از گرسنگی مُرد در حالیکه قرص نان باقی مانده بود.
رساله قشیریه. باب توکل