☆ مبارزه ی اصلی اسلام با خدایان است نه انسانها. و این از شعار اصلی اش “لا اله الا الله” بخوبی مشهود است. کشتار انسانها نه هنر است نه ارزش. آن بیشتر شبیه خودزنی است تا مبارزه. زیرا مشکل انسانها با انسانها نیست، مشکل اساسی با خدایان است. انسانها خود همه گرفتارند. همه در دام دنیا اسیرند. آن که به لا اله الا الله ایمان دارد باید پیش از هر چیز برود و با خدایان بجنگد. آنها را نفی و نابود کند، نه انسانها را. برود با کسانی که او را در دام دنیا به اسارت کشیده اند، زورآزمایی کند. آن که این خدایان را رها کرده و دشمن انسان شده است، آن که موفقیتش را در منکوب کردن انسانها می داند، بی آنکه بداند خود عمله ی خدایان موهوم شده است. فریب خدایان موهوم را خورده است. و آن خدایان ذهنی همین را می خواهند که انسانها به جان هم بیفتند و مرتبا به بهانه های واهی فساد و تباهی و ویرانی به بار آورند. این خدایان موهوم با در اختیار گرفتن ذهن بشر، او را به بازی گرفته اند. و این وضعیت مصیبت بار جهان امروز ماست که باید بسرعت از آن خروج کرد. لا اله الا الله، مسیر درست را نشانمان می دهد. ما ابتدا باید خدایانی که عمری در وجودمان لانه کرده اند و مرتب در سرمان وِر وِر می کنند را شجاعانه از روح و جانمان بیرون بیندازیم. چه اگر اینکار را نکنیم، همواره به بدبختی، به جنگ پشت جنگ و مصیبت پشت مصیبت تن داده ایم. این خدایان دوست ما نیستند، دشمن درجه یک مایند. اینان ساخته و پرداخته ی شیطانی هستند که در قرآن قسم خورده که همه ی ما را فریب دهد و به بدبختی کشاند “فَبِعِزَّتِکَ لَاُغوِیَّنَّهُم اَجمَعِینَ”. ای دوست، تسلیم هر غیری شوی، آن را خدایت گرفته ای. فرقی نمی کند که این خدای دروغین یک شیء باشد یا یک توهّم. پول باشد یا قدرت. شهوت و لذت باشد یا برخورداری و مکنت. به لباس آرزوهای دور دراز در آمده باشد یا به توهّم گذشته های معدوم. خدایان بسیارند و هر کدام به نوعی بر ذهن بشر خدایی می کنند. جهاد اصلی سالک پیش از هر چیز، پیکار با این خدایان موهوم است. زیرا نیک می داند تا تمامی آنها را از روح و جانش بیرون نیندازد، مُسلِم نمی شود. چه شرط مُسلِم بودن، پذیرش و عمل به لا اله الا الله است.
مسعود ریاعی