☆ دانش رهایی یک چیز است، خود رهایی چیز دیگری. بسیاری ممکن است دانش رهایی داشته باشند و جملات بزرگان را در این باب بارها خوانده باشند، اما خود رها نیستند. و این بدان دلیل است که رهایی یک عمل است، نه حرف. اینان ممکن است بارها خوانده یا شنیده باشند که برای نیل به فراآگاهی باید ذهن بشری را متوقف کرد، و یا نگاه بی قضاوت داشت، و یا بی خواهش و بی آرزو شد،… اما عملاً خود و لو یک روز هم این کیفیات را تجربه نکرده باشند. ای دوست، دانش رهایی تنها یک پیش زمینه و مقدمه ای ضروری است و خود به تنهایی باعث رهایی نمی شود. باید خوانده ها و دانسته ها به وادی عمل در آیند. جز این باشد در حد همان حرف باقی خواهند ماند. و حرف نجات بخش نیست. هیچوقت نبوده است. عمل رهایی را در مکاتب هندی با یوگای اصیل محقق شدنی می دانند، در اسلام با مجاهدت و از خودگذشتگی محقق شدنی می دانند، در مورد اهل الکتاب، با رهبانیت راستین محقق شدنی می دانند… و اینها هر کدام شیوه هایی عملی اند که تکنیک ها و اذکار خاص خود را دارند. لذا میتوان گفت صرف نظر از تمام تفاوت هایی که دارند، همگی برای رهایی روح و جان آدمی وضع شده اند. به عبارتی دیگر فصل مشترک همه شان این است؛ گذر از آگاهی عادی یا همان ذهن معمول، به آگاهی برتری که از لحاظ کیفی متفاوت با قبلی است. به عبارتی خروج از یک لایه آگاهی به لایه ای فراتر. این یعنی براندازی خودآگاهی معمول، و خروج از سلطه ی آن. و این عمل می خواهد. یک سلوک جانانه می طلبد. زیرا چنین فرآیندی یک استحاله ی تمام است. میتوان آن را سفری آگاهانه از کیفیت حیات دنیوی به کیفیت حیات اخروی نام نهاد. ای دوست، اگر علم رهایی، به رهایی نینجامد، وبال گردن می شود. اصولاً اگر علم نیک، به عمل صالح آراسته نگردد، آن علم، نامفید و گاه خسارت بار می شود. و این نکته ای است که احادیث بسیاری بدان اشاره کرده اند.
مسعود ریاعی