☆ برخی فقط جلد قرآن را می بینند. مراد از جلد، لباسهایی از امور دنیوی است. اینان جز فهم دنیوی، دریافت دیگری از قرآن ندارند. همواره با پیش ذهنی هایشان سراغ آن میروند و تفسیر و تعبیرشان منبعث از امور دنیوی است. حتی اگر از معنویت سخن گویند، باز مرادشان فزون طلبی و بهشت خواهی و برخورداری بیشتر است. اینان اهل ظاهرند. ☆ برخی عمیق تر می شوند و جلد را می گشایند و لباسهای امور دنیوی را کنار می زنند. اینان جسم قرآن را می بینند. یک پیکره ی نورانی یا همان انسان نورانی که احادیث از آن خبر داده اند. چنین کسانی در این وجه، الگویی زنده را می بینند که برخوردار از جذابیتی خیره کننده است. اینان اهل بصیرت اند ☆ و اما قلیلی که “اُولی الاَلباب” اند، لطف الهی شامل حالشان شده و روح این جسم نورانی را نظاره گر می شوند. “وَ کَذلکَ اَوحَینا اِلَیکَ رُوحَاً مِن اَمرِنا ما کُنتَ تَدرِی مَا الکِتابُ وَ لَلاِیمانُ” (و اینچنین؛ ما روحی را بر تو افکندیم در حالیکه نمی دانستی کتاب چیست و ایمان کدام است)! اینان که روح قرآن را مشاهده کرده اند، همه عوالم را یکجا و در وحدتی اسرارآمیز دیده اند، و اولین و آخرین برایشان هویدا گشته است. چنین کسانی در سکوتی اسراری و در بی سؤالی بسر میبرند. زیرا چنین مشاهده ی متعالی ای، جایی برای سؤالی باقی نمی گذارد. پس بدیهی است که این سه گروه، فهم و دریافت یکسانی از قرآن نداشته باشند.
مسعود ریاعی