☆از منظری باطنی، منظومه شمسی یک کارخانه بزرگ، زنده، و هوشمند است. یک دستگاه تصفیه کننده، که نور حیات و آگاهی را از ظلمت جهل و ثقالت جدا می کند. چرخشی انرژیایی که هر چیز کوچک و بزرگ را به آسیاب آتشین خود گرفته، غربال نموده و تصفیه می نماید. مدارهای سیارات این منظومه، چرخ دنده های نامرئی این دستگاه بزرگند که با دقتی شگفت در ارتباط با یکدیگر این چرخش عظیم را به پیش می برند. هر مداری مرحله ای است که چون فیلتر عمل می کند. زیرا دستگاه لطیف گیری بدون اغماض در هر مرحله [که شرح آن را در کتاب کیمیاگری باطنی آوردم] چیزهای اضافه را می زداید و دگر باره تفاله ی آنها را به ظلمت پرتاب می کند. این دستگاه را میتوانی دستگاه نورگیری نیز نام دهی. زیرا ذراتی نورانی و ارزشمند در وجود بسیاری از موجودات هست که در ظلمت به دام افتاده اند. کل داستان رهایی آنهاست. این که چرا و چگونه به دام ظلمت افتاده ایم حکایتی دیگر است. واقعیت آن است که افتاده ایم، و اکنون همه ی ما در دستگاهی قرار گرفته ایم تا ذرات نورانی مان از ظلمت خارج و به عالَم نور گذر کند. این یعنی بازگشت به اصل. برای اینکه در چنین سیری، درد نکشی و رنج و عذاب متحمل نگردی، بهترین شیوه تسلیم بودن است. جریان هستی را پذیرا بودن است. بارها را یکی یکی انداختن و از تعلقات چشم پوشیدن است. لطافت را در هر مرحله پذیرفتن و با ثقالت وداع کردن است… و به سادگی گفتم جریان این سیر را. خود دانی.
مسعود ریاعی