☆ “وقتی هیچ چیز تو را ناراحت نکند، در ابتدای راه هستی”
شرح: آنگاه که هیچ “من”ی در تو نباشد، و خود را مهم ندانی، از حرف ها و اهانتها نیز ناراحت نمی شوی، زیرا آن که در وجودش جز خلأ نیست، یعنی کسی نیست که ناراحت شود! و این ابتدای سلوک است.
☆ “وقتی هیچ چیز نخواهی، در وسط راه هستی”
شرح: زیرا چنین کسی بازی بودن دنیا را فهمیده است. پس از چیزها گذشته و در جستجوی حقیقت غایی است. و این میانه راه سلوک است.
☆ “وقتی هیچ چیز، همه چیز بشود، کامل شده ای”
شرح: زیرا حقیقت محض، چیز نیست، هیچکدام از چیزها نیست، و این هیچ چیزی، تو را از شرّ چیزها می رهاند و به یگانه ی ناشناختنی ات می رساند. و این وصل به مطلق نامتناهی و پایان سلوک در این مرحله است.