اینکه پیامبر اسلام (ص) در حدیثی فرموده اند که “الاَسماء الحُسنَی” نود و نه اسم است، جز معنای ظاهری و متعارفش، که اغلب همان را گرفته اند، معانی باطنی عمیق دیگری نیز بر آن مترتب است. از جمله اینکه، مراد از آن “نود و نه”، اشاره به یک مجموعه اسماء کلیه است و نه یک مجموعه ی عددی محدود. زیرا اسماء خداوند بی شمار است و همه شان هم نیک اند. آن اسماء نیک کلی، هر کدام خود برخوردار از زیر مجموعه های بسیارند. در واقع این اسماء با “خیر” (خوبترین) و یا “اَحسَن” (بهترین)، و به نوعی با “اَفعلُ التفضیل”، شناسایی می شوند. مثلاً “احسن الخالقین”، “خیر الرازقین”، “خیر الفاتحین” “خیر الحاکمین”، “خیر الحافظین”، خیرُ هادِِ، خیرُ مُجِیبِِ، خیرُ ناصِرِِ، خیرُ مُعینِِ و الی آخِر …، پس دقت کن، حتی اگر این کلمات “خیر” و “اَحسن”، و امثالهم، به ظاهر گفته نشود، باز بدون شک، معنای برترین در بطن این اسماء نیک مستترند. زیرا متعالی تر از نام های خداوند، نامی نیست، و دیگر نامهای مرتبط و یا به ظاهر هم معنا، همگی تجلیات و به تعبیری زیر مجموعه های همان نام اصلی اند. نکته دیگر اینکه، مراد از عدد “نود و نه”، اشاره به عدد کثیره است، که چون “یک” بی نامِ ذاتِ حق تعالی بر آن افتاد، قاف عالم وجود، فتح شده است. و “ق”، ۱۰۰” ” است، همان مکان سیمرغ است که خود اشاره به “کل کامل” است. نکته سوم آنکه، مجموع عدد ۹۹ خود ۱۸ را می سازند که اشاره به “حی” است که اساس هستی و جریان حیات بر آن است. ای دوست! اعدادی که در قرآن و احادیث شریفه عنوان شده اند، بدون شک همگی دارای معانی باطنی عمیق اند و هر کدام اشاره به جایی و کیفیتی دارند، جز این بود به آنها اشاره نمی شد و مذکور نمی گشت.
مسعود ریاعی