بخشی از موجودات غیرارگانیک، مربوط به فکر و خیال اند. یعنی نیروی اندیشه و خیال، آنها را به وجود می آورد. این نکته را باید کمی توضیح دهم زیرا بسیاری، از جمله روانشناسان تصور می کنند که این صرفاً یک پدیده ی توهّمی است. ابداً اینطور نیست. وقتی که می گوییم بخشی از موجودات غیرارگانیک از نیروی فکر به وجود می آیند، یعنی از آن نیرو، متولد می شوند، نه اینکه صرفاً در فکر و خیالِ شخص حضور دارند. فکر، دارای نیرویی لطیف و زایا است که توانایی به وجود آوردن دارد. هنگامی که شبکه ی تفکر و تخیل، منسجم و مقتدرانه عمل کنند، آن موجود در بیرون ظهور و حضور خواهد داشت. و هر چه این نیرو، قوی تر باشد، آن حضور نیز شفاف تر خواهد بود. زیرا هر ظهوری نیازمند انرژی متناسب با خود است. این بخش از غیرارگانیک ها، از انرژی فکر و خیال آدمی تغذیه می کنند. و تا وقتی این شبکه ی نیروبخش وجود دارند، آنها نیز در اطراف پرسه می زنند و حتی تولید مثل می کنند. به طور مثال؛ شبکه ی فکری افلاطونی، غیرارگانیک های خود را دارد همچنانکه شبکه ی افکار ارسطویی نیز برخوردار از غیرارگانیک های خود است. وقتی چنین شبکه های فکری تشکیل شوند و دیگران نیز در طول تاریخ به آنها دامن زنند و با بحث های خود، مرتب به آنها انرژی های لطیف فکری بخورانند، غیرارگانیک هایشان نیز هزاران سال عمر کرده دوام می آورند و در حیات، جولان می دهد. یک “مراقبه” ی اصیل و واقعی، جریان فکر را متوقف و در نتیجه شیر حیات را بر روی این بخش از غیرارگانیک ها که رُباینده ی انرژیِ لطیف اند، می بندد و سالک از شرّشان خلاص، و بالنتیجه انرژی ارزشمندش برای خودش باقی می ماند. انرژیِ لطیف و نابی که برای ادامه ی سلوک الی الله بدان نیازمند است.
مسعود ریاعی