از دیرباز همواره جمعی بر این اعتقاد بوده اند که این جهان، “غیر واقعی” است و جمعی دیگر گفته اند که “کاملاً واقعی” است. و این بحث و جدل پیرامون واقعی بودنِ جهان و غیر واقعی بودنش، قدمتی طولانی دارد. لکن از منظری شهودی به نظر می رسد که هر دو گروه با مطلق اندیشی شان، به راه صواب نرفته اند. جهان نه کاملاً واقعی است و نه غیر واقعی است. زیرا واقعیت امری نسبی است و در هر سطحی از حیات و آگاهی، نمود خاص خود دارد. همچنانکه نمی توان گفت؛ آیا واقعیت نیوتنی، عین واقعیت است یا واقعیتی که نظریه نسبیت قائل است؟! و یا آنچه را که واقعیت کوانتومی می نامند؟! بدون تردید از منظر الهیون، تنها واقعیت محض، خود خداوند است که خالق هستی است. و تمام جهانهایی که آفریده است، مرتبه ی واقعیت شان، به قدر ادراک شان از حضور خداوند است. بدین سان که هر چه دریافت هر عالَمی از “حضورِ هستی بخش” خدا، بیشتر باشد، واقعیت آن عالَم شدیدتر و نیرومندتر است، و بالعکس، هر چه دریافت عالَمی، از فهم و ادراک “مطلق”، کمتر باشد، واقعیت نیز سست تر و شبح گون تر به نظر می رسد. این بدان معنی است که واقعیت در هر سطحی به میزان برخورداری از “شعور متعالی” وابسته است. پس ای دوست، بنگر تو کجا ایستاده ای؟! و به چه میزان از حضور خالقِ مطلق برخوردار گشته ای!
مسعود ریاعی