حکماء الهی گویند که شیطان همان قوّت وَهمی است. و درست است، آن یک توهّم است که البته مظاهر خود را دارد. توهّمی که جز برای عالَم محسوسات ارزش قائل نیست و منکر و دشمنِ عالَم معقول است. هنگام خلقت تو، همه ی نیروهای وجودت، اعم از ارضی و سماوی، روح الهی ات را سجده کردند و تسلیم شدند جز همین قوّه ی وَهم که متکبر و سرکش و مغرورانه سر باز زد. با چنین نگاهی، اکنون تو میتوانی تمامی شیاطین جن و انس را از صدر تا ذیل بشناسی و در همین جهان عرض اندام شان را مشاهده کنی. چه بسیاری از این قوّه ی وَهمیّه پُر شده اند و خود را در اختیار آن قرار داده اند. پس اینان راه به عالَم لطیفِ ملکوت ندارند. کار قوّه ی وَهمیّه، وعده است، آرزوپروری است، بازی با ذهن است و عدم کُرنِش در برابر حقیقت است. قوّه ی وَهمیّه، همان است که با القاء توهمّات بی اساسش، بر ذهن سیطره می اندازد و وجودت را می رُباید. آن که گرفتار چنین شیطانی است، مغرورانه احساس می کند، که ذهنیات و برداشت هایش همه راست و درست اند و اعمالش جملگی زیبا و مقبول! و از این روست که قرآن آن را بدترین همنشین معرفی می کند و آدمی را از آن بر حذر می دارد. چه شیطان وَهم آنگاه که آدمی را به صحرای ضلالت کِشَد و شیره ی جانش را بِمَکَد و فرصت حیاتش را بر باد دهد، براحتی او را در ظلمت و بدبختی رها کرده و ناپدید می شود! زیرا از اول هم چیزی نبوده و اصالتی نداشته است! آن یک غرور و فریب بوده است!
مسعود ریاعی