توّکل کردن به خداوند، خمودگی معنا ندارد. آن یک هوشمندیِ سالکانه است. توکّل یعنی به خدمت گرفتن تمامی نیروهای غیب و شهود. آن که به خدا توّکل کند، هستی با تمام قوایش در خدمت اوست. چنین کسی تنها نیست اگر چه در بیابانی خشک و بی آب و علف باشد. و نشانه ی توّکل، پذیرش و تسلیم در برابر اراده ی اوست. و از آنجا که اراده ی او جز خیر نیست، توکّل کننده همواره در حوزه ی خیر بسر می برَد. هر چه پذیرش و تسلیم بیشتر باشد، توکّل از اقتدار و نور بیشتری برخوردار است. با توکّل، تو “کل” می شوی! و آن که کل شود، عملاً از کل برخوردار شده است.
مسعود ریاعی