از دنیا قایقی بساز برای عبور. از داشته ها و نداشته هایت دو پارو بساز و از نگاه بی خواهشت، سکّان! و آنگاه رودِ زندگی را شجاعانه بشکاف و امواج پر پیچ و تابش را پشت سر گذار.
طوری برخورد نکن که انگار ماندنی هستی. بسیاری در این رودخانه رسوب شده اند. همچون سنگ های کف رودخانه اند. حتی اگر سیلی بیاید، باز بیشتر از چند متر جابجا نمی شوند. تو از این رودخانه عبور کن. دستِ پُر عبور کن. با آگاهی عبور کن. معرفت اصیلی که از فرآیند زندگی زمینی بدست آورده ای تمام گنجینه ی توست. و همان تو را برای عبور از عوالم دیگر کافیست.
مسعود ریاعی