در گذار از خودِ محدود به خودیتِ نامحدود، نیروهایی نهان و به ظاهر بازدارنده، تو را در بر می گیرند تا قدم از قدم بر نداری و پشیمان شوی و دوباره به زندگی خواب آلود گذشته باز گردی. گاه می ترسانندت و گاه از رفتن ناامیدت می کنند. چاره ی کار مبارزه با آنها نیست. مبارزه آنها را قوی تر می کند. یک سالک فرهیخته با “خالی شدن”، هوشمندانه آنها را همسو می کند و به سادگی نیروهایشان را به خدمت سلوک در می آورد. وقتی این شود، آنگاه است که می فهمی آن نیروها به واقع بازدارنده نبوده اند بلکه هر کدام امتحانی برای هوشمندی تو بوده اند. بدان برای نیل به “رهایی”، تمامی نیروهای زمین و آسمان یاور تواَند، تنها نیروی باز دارنده، نفس توست که در جنب توست.
مسعود ریاعی